با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Spherical

    ˈsferɪkl ˈsferɪkl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more spherical

    • صفت عالی:

      most spherical

    معنی‌ها

    کروی، گوی‌مانند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    adjective
    کروی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد spherical

    1. adjective Round
      Synonyms: globular, orbicular, rounded
    2. adjective Stellar
      Synonyms: globular, round, celestial, circular, stellar, global, heavenly, orbicular, spheric, annular, astronomical, globoid, ball-shaped, globate, globose, rotund
    3. adjective Of or relating to spheres or resembling a sphere
      Antonyms: nonspherical
    4. Synonyms: bombous, conglobate, globate, orblike, rotund, spheral, spheriform

    لغات هم‌خانواده spherical

    • noun
      sphere
    • adjective
      spherical

    ارجاع به لغت spherical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «spherical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spherical

    لغات نزدیک spherical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند