پایه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

paaye
leg, piller, pile, stand, rest, bracket, pedestal, stock, drill- stock, [fig.] foundation, basis, grounding, scale, degree

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
آموزش
grade
pedicel
زبان‌شناسی base
foot
مجازی plane
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پایه

ارجاع به لغت پایه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پایه

پیشنهاد بهبود معانی