جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ت" (صفحه 4)
تبست ها
تبسم
تبسم با نیش باز
تبسم کردن
تبسم کردن به طور دندان نما
تبسی
تبسیدن
تبشیر
تبشیر کردن
تبشیرگرایی
تبشیری
تبصبص
تبصره
تبصره در قرارداد
تبعه
تبعه کردن
تبعی
تبعیت
تبعیت کردن
تبعید
تبعید شدن
تبعید کردن
تبعیدی
تبعیض
تبعیض آمیز
تبعیض بر مبنای سالخوردگی
تبعیض به سود خویشاوند
تبعیض جنسی
تبعیض قائل شدن
تبعیض قایل شدن
تبعیض گذاری
تبعیض نژادی
تبعیض نژادی قائل شدن
تبعیض نژادی معکوس
تبعیضی
تبلبل
تبلور
تبلیغ
تبلیغ اغراق آمیز
تبلیغ اغراق آمیز کردن
تبلیغ انتخاباتی کردن
تبلیغ برای شناساندن فیلم
تبلیغ خود
تبلیغ زیادی
تبلیغ کردن
تبلیغ کردن با هیاهو و اغراق
تبلیغ مذهبی کردن
تبلیغ مسیحیت
تبلیغات
تبلیغات پخش کردن
تبلیغات پی درپی
تبلیغاتچی
تبلیغاتی
تبلیه
تبنگ
تبنگو
تبنی
تبوش
تبه
تبهکار
تبهکار فراری
تبهکارانه
تبهکارگرایی
تبهکاری
تبهکاری اخلاقی
تبهکاری گروهی
تبهکاری ها
تبهگن زا
تبهگنی
تبیان
تبیر
تبیره
تبیین
تپ
تپ اختر
تپ تپ
تپ تپ کردن
تپ تپ کردن شدید نبض
تپ دانس
تپ دانس رقصیدن
تپ زدن
تپ کردن
تپاک
تپاک زدگی
تپاکی
تپاله
تپاله گاو
تپاله وار مالیدن
تپان
تپانچه
تپانچه جنگی
تپانچه شش تیر
تپاندن
تپانه
تپانیدن
تپش
تپش آرا
تپش داشتن
تپش قلب
تپش و جنبش
تپشگر
تپق
تپق زدن
تپل
تپل بودن
تپل مپل
تپنده
تپنگ
تپه
تپه باد رفتی
تپه بلند و سنگلاخ
تپه دریایی
تپه زار
تپه زیر آب
تپه شنی
تپه صهیون
تپه کوچک
تپه کوچک دور سوراخ مورچه
تپه مانند
تپه موش
تپه و ماهور
تپیدن
تپیدن شدید نبض
تپیدن قلب
تپیدن نبض
تتا
تتبع
تتبع کردن
تتراسایکلین
تتراکلرید کربن
تتری
تتق
تتمه
تته پته
تته پته کردن
تته پته کنان
تثبیت
تثبیت عاطفی پیدا کردن
تثبیت قیمت ها
تثبیت کردن
تثبیت کردن قیمت ها
تثبیت کردن نرخ ارز
تثبیت کردنی
تثبیت کننده
تثلیث
تثلیث کردن
تثنیه
تجار
تجارب
تجارت
تجارت بردگی
تجارت کردن
تجارتخانه
تجارتی
تجاری
تجاسر
تجانس
تجانس آوایی
تجاوز
تجاوز به حقوق دیگران
تجاوز به حقوق کسی
تجاوز به عنف
تجاوز به عنف کردن
تجاوز به مقدسات
تجاوز جنسی
تجاوز جنسی کردن
تجاوز کار
تجاوز کار جنسی
تجاوز کارانه
تجاوز کردن
تجاوز کردن از حد چیزی
تجاوز کردن از حد معینی
تجاوز کردن به حقوق دیگران
تجاوز کردنی
تجاوز کننده از سرعت مجاز
تجاوزپذیر
تجاوزی
تجاهل
تجاهل آرائی
تجاهل کردن
تجاهل گرای
تجدد
تجدد خواه
تجدد طلب
تجدد طلبی
تجدید
تجدید اعتدال کردن
تجدید بنا کردن
تجدید تسلیحات
تجدید تعادل
تجدید توازن کردن
تجدید چاپ
تجدید چاپ شدن
تجدید چاپ کردن
تجدید حیات
تجدید حیات شونده
تجدید حیات کردن روحی
تجدید خاطر کردن
تجدید خاطره
تجدید خونسردی کردن
تجدید روابط
تجدید سازمان
تجدید سازمان کردن
تجدید عهد
تجدید فراش
تجدید قوا کردن
تجدید کردن
تجدید نسخه
تجدید نظر
تجدید نظر در حوزه انتخاباتی
تجدید نظر طلبانه
تجدید نظر طلبی
تجدید نظر کردن
تجدید نظر کردن در ارزش پول
تجدید نظرطلب
تجدید نظری
تجدید نیرو
تجدید نیرو یافته
تجدید هوا
تجدیدقوا
تجدیدی
تجربتی
تجربه
تجربه آموختن
تجربه خوشایند
تجربه دیدن
تجربه علمی
تجربه کردن
تجربه کردن برای نخستین بار
تجربه کردن چیز ناخوشایند
تجربه گرای
تجربه گرایی
تجربه منزه کننده
تجربه و استادی
تجربه وحشتناک
تجربی
تجربیات
تجرد
تجری
تجرید
تجرید کردن
تجزیه
تجزیه ادرار
تجزیه پذیر
تجزیه شدن
تجزیه طلب
تجزیه طلبی
تجزیه کردن
تجزیه کردن به عوامل
تجزیه کردن کشور
تجزیه کیفی
تجزیه و تحلیل
تجزیه و تحلیل دقیق
تجزیه و تحلیل سیستم ها
تجزیه و تحلیل کردن
تجزیه و تحلیل کننده
تجزیه و ترکیب کردن جمله
تجزیه و ترکیب کردن عبارت
تجزیه و ترکیب کردن متن
تجسد
تجسد یافتن
تجسس
تجسس کردن
تجسس کردن برای یافتن معدن
تجسس کردن در
تجسم
تجسم چیزی بودن
تجسم فضایی
تجسم کردن
تجسم کردن در شعر
تجسم کردن در نمایش
تجسم هر صفت به صورت انسان
تجسمی
تجلی
تجلی چیزی بودن
تجلی کردن
تجلی گری
تجلی ناگهانی خشم
تجلی ناگهانی خنده
تجلی و تبدیل هیئت عیسی
تجلید
تجلیل
تجلیل بسیار کردن
تجلیل فراوان
تجلیل کردن
تجلیلی
تجمع
تجمع خون
تجمع کردن
تجمل
تجمل آمیز
تجمل دوست
تجمل زیادی
تجملات
تجملی
تجنب
تجنیس
تجویز
تجویز کردن
تجویزی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
21
22
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
commendable
commerce
committed
community service
compatriot
complain of pain
completely different
complicity
conceited
conceivable
confidentiality
confidentially
supernaturally
sleepless
sleepyhead
لامپ
پارو
کارآموزی
کبریت
کارآمد
کاملا
گرم
کتیرا
لباسکار
لباسزیر
لبشکری
لوزه
لیسیدن
قیف
ماش