جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "و" (صفحه 4)
وابسته به سرزمین
وابسته به سرزمین ایونیا
وابسته به سرطان زایی
وابسته به سرعت
وابسته به سرعت صوت
وابسته به سرکه
وابسته به سرگیجه
وابسته به سرگین گرایی
وابسته به سرم
وابسته به سرمایه
وابسته به سطح
وابسته به سطح بدن
وابسته به سفالگری
وابسته به سفرهای رفت و برگشتی
وابسته به سفیر
وابسته به سق
وابسته به سگ سانان
وابسته به سلامتی
وابسته به سلت ها
وابسته به سلسله
وابسته به سلطنت ملکه ویکتوریا
وابسته به سلمانی
وابسته به سلوکیان
وابسته به سمت چپ
وابسته به سمفونی
وابسته به سنا
وابسته به سناتورها
وابسته به سنت شکنی
وابسته به سنتز
وابسته به سنخ
وابسته به سند و مدرک
وابسته به سنگ لوح
وابسته به سنین ب تا ث سالگی
وابسته به سوئد
وابسته به سوئیس
وابسته به سوبسید
وابسته به سوپرانو
وابسته به سوخت و ساز
وابسته به سوداگران و سوداگری
وابسته به سور چرانی و خوش گذرانی
وابسته به سورئالیسم
وابسته به سوریه
وابسته به سیارات
وابسته به سیاره
وابسته به سیاهپوستان
وابسته به سیزده مهاجرنشین اولیه
وابسته به سیستم
وابسته به سیستم خاص
وابسته به سیلیکا
وابسته به سیم
وابسته به سینه
وابسته به شاخ
وابسته به شادمایش سبک
وابسته به شاش
وابسته به شالوده
وابسته به شامه
وابسته به شایعه پراکنی
وابسته به شب
وابسته به شبانان و زندگی آنها
وابسته به شبکیه چشم
وابسته به شبه جزیره ایبریا
وابسته به شبه جزیره ماله
وابسته به شجره نامه
وابسته به شخص بخصوصی کردن
وابسته به شخص مقدس
وابسته به شراب
وابسته به شرح و بیان
وابسته به شرط
وابسته به شرکت سهامی
وابسته به شعائر دینی
وابسته به شعر
وابسته به شعر مدح آمیز
وابسته به شغل
وابسته به شغل طبابت
وابسته به شفا
وابسته به شکل حلزونی
وابسته به شکل شش پهلو
وابسته به شکم
وابسته به شکمچه
وابسته به شلوار
وابسته به شنا
وابسته به شناخت
وابسته به شناسایی
وابسته به شنوایی
وابسته به شوخی نابهنگام
وابسته به شهاب
وابسته به شهادت
وابسته به شهر
وابسته به شهر روم
وابسته به شهر کانتون
وابسته به شهر کرینت
وابسته به شهر و شهروندان و شهر زیستی
وابسته به شهردار
وابسته به شهرداری
وابسته به شهرک
وابسته به شهوت و هرزگی
وابسته به شیر
وابسته به شیره معدی
وابسته به شیشه
وابسته به شیمی
وابسته به شیمی آلی
وابسته به شیمی غیرآلی
وابسته به شیوه
وابسته به شیوه کار
وابسته به صحنه
وابسته به صدا
وابسته به صدف مروارید
وابسته به صرب ها
وابسته به صفت
وابسته به صفت فاعلی
وابسته به صفحه اول روزنامه
وابسته به صمغ اکریلیک
وابسته به صورت
وابسته به صومعه
وابسته به ضبط صوت دیجیتال
وابسته به ضرب المثل
وابسته به ضمیر
وابسته به طایفه
وابسته به طبقات اجتماعی اعیانی
وابسته به طبقات بالا
وابسته به طبقات بالای اجتماع
وابسته به طبقه
وابسته به طبقه بالا
وابسته به طبقه کارگر
وابسته به طبقه متوسط
وابسته به طبیعت
وابسته به طحال
وابسته به طناب
وابسته به طول جغرافیایی
وابسته به طیف
وابسته به عالم اسفل
وابسته به عامل
وابسته به عبارت
وابسته به عبارت در جمله
وابسته به عتیقه شناسان
وابسته به عتیقه ها و آثار باستانی
وابسته به عدسی عکسبرداری از فواصل دور
وابسته به عدسی هدفگیری تفنگ از راه دور
وابسته به عراق
وابسته به عربستان
وابسته به عربستان سعودی و مردم آن
وابسته به عرض جغرافیائی
وابسته به عرق بدن
وابسته به عروس
وابسته به عروسی
وابسته به عشای ربانی
وابسته به عشق پاک
وابسته به عشق و عشق بازی
وابسته به عصب
وابسته به عصر فضا
وابسته به عضله
وابسته به عقب صحنه
وابسته به عقل سلیم
وابسته به عکاسی
وابسته به عکس
وابسته به علاج
وابسته به علت بیماری
وابسته به علم اقتصاد
وابسته به علم جامعه شناسی
وابسته به علم حساب
وابسته به علم حقوق
وابسته به علم فیزیک
وابسته به علم مکانیک
وابسته به علوم طبیعی
وابسته به علیل ها
وابسته به عمل
وابسته به عمل انجام شده
وابسته به عمو
وابسته به عنوان
وابسته به عوام
وابسته به عود
وابسته به عیاشی و میگساری
وابسته به عید پنجاهه
وابسته به عید گلریزان
وابسته به عیسی و تعالیم او
وابسته به غدد اشکی
وابسته به غده صنوبری
وابسته به غده های فوق کلیوی
وابسته به غده هیپوفیز
وابسته به غرامت
وابسته به غری
وابسته به غسل
وابسته به غول های یک چشم
وابسته به فاشیست ها
وابسته به فاشیسم
وابسته به فتوا
وابسته به فتوسنتز
وابسته به فتوکپی
وابسته به فحشای اجباری
وابسته به فداکاری
وابسته به فرار
وابسته به فرار از محل حادثه رانندگی
وابسته به فراراستی گرایی
وابسته به فراماسیون ها
وابسته به فرانسیس مقدس
وابسته به فردگرائی
وابسته به فرقه
وابسته به فرقه کانگر گیشنال و پیروان آن
وابسته به فرقه معتقد به قدرت شفابخشی و معجزه رهبران مذهبی
وابسته به فرقه ی آدونتیست
وابسته به فرگشت گرایان
وابسته به فرگشت گرایی
وابسته به فرمان شناسی
وابسته به فرماندار
وابسته به فرنودآوری و احتجاج
وابسته به فرهنگ مادی
وابسته به فرهنگستان
وابسته به فشنگ مگنوم
وابسته به فصاحت
وابسته به فصل های سال
وابسته به فصلنامه
وابسته به فعالیت در داخل بدن
وابسته به فعالیت های اجتماعی اعیانی
وابسته به فعل
وابسته به فکر و تصور
وابسته به فلج
وابسته به فلزات سوای آهن
وابسته به فلزکاری
وابسته به فلسفه و فیلسوف ها
وابسته به فن آوری
وابسته به فناوری سطح بالا
وابسته به فنلاند
وابسته به فیبر نوری
وابسته به فیلم برداری
وابسته به فیلم و هنر فیلم برداری
وابسته به فیلمبرداری دیجیتال
وابسته به فیلیپین
وابسته به قاره امریکا
وابسته به قاضی
وابسته به قاعده شدن
وابسته به قانون اساسی
وابسته به قانون گذاری
وابسته به قبطی ها
وابسته به قبل از تمدن
وابسته به قبل از تولد
وابسته به قبل از زایمان
وابسته به قبل از قاعده شدن
وابسته به قبیله
وابسته به قرارداد
وابسته به قرارگیری
وابسته به قربانی
وابسته به قرص ضد آبستنی
وابسته به قرن
وابسته به قرنیه
وابسته به قرون وسطی
وابسته به قشر
وابسته به قضاوت
وابسته به قطب جنوب
وابسته به قطب جنوب و نواحی اطراف آن
وابسته به قطب شمال
وابسته به قطع نیم وزیری
وابسته به قفسه سینه
وابسته به قفقاز
وابسته به قلب
وابسته به قلب و رگ ها
وابسته به قلب و ریه
وابسته به قلمبه شدگی
وابسته به قلمرو اسقف
وابسته به قلمرو دوک
وابسته به قلمرو قضایی
وابسته به قلمرو و وظایف اسقف اعظم
وابسته به قلیا
وابسته به قمار
وابسته به قواعد نظم نویسی
وابسته به قوانین مصوبه توسط مجلس
وابسته به قوطی های افشانه ای
وابسته به قول و قرار
وابسته به قولنج
وابسته به قوم پرستی
وابسته به قوه جاذبه زمین
وابسته به قوه مقننه
وابسته به قیاس منطقی
وابسته به قیصر
وابسته به قیصرها
وابسته به قیم
وابسته به قیمومت
وابسته به کائنات
وابسته به کاپیتولاسیون
وابسته به کاتاتونی
وابسته به کاخ
وابسته به کار
وابسته به کار پژوهی
وابسته به کار فرعی
وابسته به کار کردن موتور
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
وابسته به کار وقت گیر
وابسته به کارآفرینی
وابسته به کاربرد آلات موسیقی غیر برقی
وابسته به کاربرد برق
وابسته به کارت اعتباری
وابسته به کارگران
وابسته به کارگران صنعتی
وابسته به کارگزینی
وابسته به کارمندان
وابسته به کاسه سر
وابسته به کالای سفارشی
وابسته به کالایی که با حداقل سود تولید می شود
وابسته به کالایی که با حداقل سود فروخته می شود
وابسته به کام
وابسته به کامپیوتر فراسنجگر
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
13
14
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی