جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "و" (صفحه 7)
وقت بازی
وقت بخصوص
وقت پررفت و آمد
وقت تفریح
وقت تلف کردن
وقت تلف کن
وقت چیزی را بد تعیین کردن
وقت خواب
وقت خود را به بطالت گذراندن
وقت خوراک
وقت خوش
وقت را به بطالت گذراندن
وقت رسمی
وقت رفتن به بستر
وقت شام
وقت شناس
وقت شناسی
وقت فراغت
وقت قبلی
وقت کردن
وقت کشی کردن
وقت گذراندن
وقت گذرانی
وقت گیر
وقت مرکز امریکا
وقت ملاقات
وقت نشناس
وقت نگاه داشتن
وقت نگهدار در مسابقات
وقتی
وقتی که
وقس علی هذا
وقع
وقع گذاری
وقع گذاشتن به
وقعه
وقف
وقف چیزی کردن
وقف سازی
وقف کردن
وقف مال
وقف نامه
وقفه
وقفه در پیشرفت
وقوع
وقوع جنگ
وقوع چیزی راتسریع کردن
وقوع دادن
وقوع ناگهانی
وقوع نیافته
وقوف
وقیح
وقیحانه
وقیه
وک وک کردن
وکالت
وکالت انتخابی
وکالت دادن
وکالت دادن به
وکالت کردن
وکالت نامه
وکالتا
وکلا
وکلای دادگستری
وکیل
وکیل بعد از این
وکیل تسخیری
وکیل جزا
وکیل جنایی
وکیل خرج
وکیل دادگاه
وکیل دادگستری
وکیل دعاوی
وکیل رسمی دادگستری
وکیل عمومی
وکیل قانونی
وکیل کردن
وکیل کیفری
وکیل مجلس
وکیل مجلسی
وکیل مدافع
وکیل مراقعه
وگرنه
ول
ول دادن
ول سازی
ول شدگی
ول شدن
ول شده
ول کردن
ول کردن از دست خود
ول کردن زن و بچه
ول کردن شغل خود
ول کردن عادت
ول کردن معشوق
ول گشتن
ول گویی
ول گویی کردن
ول نکردن
ولائ
ولات
ولادت
ولاسکس
ولاگ
ولان
ولانه
ولایت
ولایت عهد
ولایتی
ولت
ولت چندی
ولت سنج
ولت متر
ولتا
ولتاژ
ولتاژ زیاد
ولتاژسنج
ولتایی
ولتاییک
ولحالا
ولخرج
ولخرجی
ولخرجی کردن
ولخرچی
ولد
ولد الزنائ
ولد تعمیدی
ولرم
ولرمی
ولز
ولع
ولع داشتن
ولف رامیت
ولکان
ولکانش
ولکانیدن
ولکانیزه کردن
ولکرو
ولگرد
ولگرد در کرانه های گرمسیر
ولگرد و خوشگذران
ولگردان
ولگردی
ولگردی در ساحل
ولگردی کردن
ولگردی و عیاشی کردن
ولگردی و گدایی کردن
ولگو
ولنگ و باز
ولنگار
ولنگاری
ولو
ولو آنکه
ولو اینکه
ولو شدن
ولو کردن
ولود
ولوله
وله
ولی
ولی الله
ولی النعم
ولی باز
ولیعهد
ولیعهد در وراثت و جانشینی
ولیعهدی
ولیک
ولیکن
ولیمه
ولینعمت
ولینگتن
وم آور
ون
وند
وند مجموع
وندایک
وندسار
ونزوئلا
ونک
ونکوور
ونگ
ونگ زدن
ونگ ونگ
ونگ ونگ کردن
ونگ ونگ کردن سازهای زهی
ونگ ونگ کردن کودک
ونگو
ونگوگ
ونگی
وننگ
ونوس
ونیز
ونیزی
وول خور
وول خوردن
وول خوردن تند و ناگهان
وول خورنده
وول خوری
وول زدن
وول زنی
وول وول
وه
وه!
وهاب
وهابی
وهله
وهم
وهم آور
وهم اندیشی
وهم انگیز
وهم پردازی کردن
وهم زده شدن
وهم زده کردن
وهم و خیال
وهمناک
وهمی
وهنگ
وهنل
وهیرش
وهیرش بسامد
وهیرنده
وهیره
وهیری
وی
وی ستود
وی ستودی
وی ستودین
ویار
ویار داشتن
ویبراتو
ویبرافون
ویپ
ویتامین
ویتامین A
ویتامین ایچ
ویتامین B
ویتامین C
ویتامین D
ویتامین E
ویتامین K
ویتامین ث
ویتامین دار
ویترین
ویترین آرا
ویتنام
ویچار
ویچاردگان
ویچاردگر
وید
ویدا شدن
ویدش
ویدیو
ویدیویی
ویر
ویر گرفتن
ویراژ
ویراژ دادن
ویراژ رفتن
ویراست
ویراستار
ویراستارنگاشت
ویراستاره
ویراستاری
ویراستاری کردن
ویراستاری مجدد
ویراستن
ویران
ویران سازی
ویران شدن
ویران کردن
ویران کردن با توطئه
ویران کردن با شدت
ویران کردن در اثر آتش سوزی
ویران کردن ساختمان
ویران نشدنی
ویران نکردنی
ویرانگر
ویرانگرانه
ویرانگری
ویرانگری توفان
ویرانگری کردن
ویرانه
ویرانی
ویرانی بزرگ
ویرانی پذیر
ویرایش
ویرایش کردن
ویرایشگر
ویرایشی
ویرایی
ویرئو
ویرجینیا
ویرجینیای غربی
ویرک
ویرگو
ویرگول
ویرگول بالا
ویرگول وارونه
ویروس
ویروس اپستین - بار
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
zaftig
yup
yuk
yourself
yep
wreckage
wreak havoc
wormy
workbench
woeful
woe
within
why not
we
WBU
تراس
بیماری
تلویزیون
جبران کردن
دنده
دخترعمه
دقیق
دیوانه
تختخواب
زالزالک
رعایت کردن
زگیل
سال کبیسه
سرب
سرنگ