جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ک" (صفحه 11)
کلام پیش پا افتاده
کلام دارای خاصیت سحر و جادویی
کلام زننده
کلام شیرین و بجا
کلام غیر صادقانه
کلام فی البداهه
کلام نهایی
کلامی
کلامی کردن
کلامیدیا
کلان
کلان پیمانه در مصرف دارو
کلان جهان
کلان ریشه
کلان سنگ
کلان شدن
کلان شهر
کلان شهری
کلان فروختن
کلان فرورد
کلان فروش
کلان فروشی
کلان کشتزار
کلانبخش
کلانتر
کلانتری
کلانتری محل
کلانسال
کلانی
کلاویکورد
کلاه
کلاه آفتابی زنانه
کلاه از سر بر داشتن
کلاه ایمنی
کلاه بافته پشمی زمستانی
کلاه بره
کلاه بنددار بچگانه
کلاه بی لبه زنانه
کلاه پارچه ای
کلاه پانامایی
کلاه پرآذین زنان سرخپوست
کلاه پردار زنان سرخپوست
کلاه پشمی منگوله دار
کلاه پوستی
کلاه تنگ و ناقوس مانند زنانه
کلاه توپی
کلاه جورابی
کلاه چهارکوهانه
کلاه حصیری
کلاه حصیری لبه دار
کلاه حمام
کلاه خود ایمنی
کلاه دارای لبه پهن و آویخته
کلاه دوز
کلاه دوزی
کلاه روحانیون اعظم یهود
کلاه زنانه
کلاه زنگوله دار احمق ها
کلاه سبدی
کلاه سر گذاشتن
کلاه سه اشکوبه پاپ اعظم
کلاه سه گوش
کلاه سه گوش زنانه
کلاه سیلندر
کلاه سیلندر مردانه
کلاه شاپو
کلاه شاپوی حصیری
کلاه شاپوی لبه باریک
کلاه شرعی
کلاه شنا
کلاه شیطان
کلاه فارغ التحصیلی
کلاه فدورا
کلاه فرنگی
کلاه فروش
کلاه فینه
کلاه قانونی
کلاه قرمز منگوله دار
کلاه قیفی
کلاه کابوی
کلاه کابویی
کلاه کاغذی برای تنبل ها در مدارس سابق
کلاه کپی
کلاه کسی را برداشتن
کلاه کلاه کردن
کلاه کوچک
کلاه گذاشتن
کلاه گذاشتن سر کسی
کلاه گرمسیری
کلاه گیس
کلاه گیس دار کردن
کلاه گیس کوچک
کلاه گیس گذاشتن
کلاه گیس مردانه
کلاه لبه برگشته
کلاه لبه پهن
کلاه مال
کلاه مردانه از خز بیدستر
کلاه مطران
کلاه نمد
کلاه وسترن
کلاه یخ
کلاهبردار
کلاهبردارانه
کلاهبرداری
کلاهبرداری کردن
کلاهخود
کلاهک
کلاهک انگشت
کلاهک بمب و موشک
کلاهک دار
کلاهک سر دودکش
کلاهک فضاناو و موشک
کلاهک کوبشی
کلئوپاترا
کلب
کلب اصغر
کلب اکبر
کلبتین
کلبه
کلبه تابستانی
کلبه چوبی
کلبه شبانی
کلبه نشین
کلبه ییلاقی
کلبی
کلپ کلپ
کلپ کلپ کردن
کلپتره
کلتد
کلته
کلته داشتن
کلج زلف
کلچنگ
کلدانی
کلر
کلر زدن
کلرا
کلرات
کلرادو
کلردار
کلروفرم
کلروفیل
کلرید سدیم طبیعی
کلرین افزایی
کلرین دار کردن
کلرینه کردن
کلزا
کلسترول
کلسیم
کلسیمین
کلسیوم
کلش
کلش کلش
کلش کلش کردن
کلف
کلف جوهر و رنگ
کلفت
کلفت آشپزخانه
کلفت خانه
کلفت شدن
کلفت شدن صدا
کلفت کردن
کلفت و کوتاه
کلفتی
کلفتی سیم و صفحه فلزی
کلفتی گلوله
کلفن
کلفن زدن
کلک
کلک باز
کلک رانی
کلک زدن
کلک زنی
کلک سوار کردن
کلک کسی را کندن
کلکته
کلکسیون
کلکولس
کلگری
کلگی
کلم
کلم برگ
کلم بروکسل
کلم پیچ
کلم دکمه ای
کلم ساوی
کلم فندقی
کلم قمری
کلم گل
کلم ها
کلمات
کلمات قصار
کلماتیس
کلماسنگ
کلمبه
کلمبیا
کلمرغ
کلمه
کلمه بندی
کلمه به کلمه
کلمه دستوری
کلمه رمز
کلمه سه هجائی
کلمه شهادت
کلمه عبور
کلمه قصار
کلن
کلنجار
کلنجار رفتن
کلنجار رفتن با حرارت و لحن پندآمیز
کلندر
کلنده
کلنگ
کلنگ دو سر
کلنگ دوسر
کلنگ روسی
کلنگ زدن
کلنگی
کلنگی اعلام کردن ساختمان متزلزل
کلنی
کلو
کلوئید
کلوئیدی
کلوب
کلوب گلف
کلوپ شبانه
کلوچ
کلوچه
کلوچه ترد
کلوچیدن
کلوخ
کلوخ دار
کلوخ دارای علف و ریشه
کلوخ شکن
کلوخ علف دار
کلوخ کوب
کلوخ مانند
کلوخه
کلوخه ریشه دار
کلوخه شدگی
کلوخه شدن
کلوخه کردن
کلورور
کلوروفرم
کلوزآپ
کلوسیم
کلوش شدن دامن
کلوک
کلون
کلون در
کلون کردن
کلویس
کلوین
کلوین کولیج
کلوین گرا
کلوین گرایی
کله
کله اش گرم است
کله ای دو ریال
کله پا شدن
کله پا کردن
کله چنبری
کله خر
کله خری
کله خشک
کله زدن
کله شق
کله شقی
کله شقی کردن
کله قند
کله قندی
کله گرگی
کله گنده
کله معلق
کله معلق زدن
کله معلق زدن در ورزش های آکروباتیک و سیرک
کله معلق شدن
کله معلق کردن
کله معلق کردن از مقام رفیع
کله ویز
کلی
کلی بافی
کلی بافی کردن
کلی پستال
کلی تارک
کلی گویی
کلی گویی کردن
کلی ناک
کلیات
کلیات خمس
کلیات را بیان کردن
کلیت
کلیت دادن
کلیتا
کلیچه
کلید
کلید اتصال
کلید اضطراری
کلید انداختن
‹
1
2
...
8
9
10
11
12
13
14
...
17
18
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی