آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

    پرده به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / parde /

    curtain, window shade, portiere, valance, arras, drape, drapery, dosser

    curtain

    window shade

    portiere

    valance

    arras

    drape

    drapery

    dosser

    پرده, curtain, window shade, portiere, valance, arras, drape, drapery, dosser
    پارچه‌ای که روی پنجره آویخته می‌شود

    پرده را کنار بکش!

    Pull the curtain aside!

    پشت پرده

    behind the curtain

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    پرده سفید با کناره‌ی طلایی است.

    The curtain is white with a gold border.

    اسم
    فونتیک فارسی / parde /

    membrance

    membrance

    غشاء

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    پرده‌ی بیرونی

    outer membrane

    او با دقت پرده‌ی سلول‌های گیاهی را زیر میکروسکوپ بررسی کرد.

    He carefully examined the membrance of the plant cells under the microscope.

    اسم
    فونتیک فارسی / parde /

    سینما و تئاتر (theater) curtain, act

    curtain

    act

    پرده‌ی نمایش

    ناگهان پرده (ی نمایش) پایین آمد.

    Suddenly the curtain dropped.

    پرده‌ی دوم این نمایش

    the second act of this play

    اسم
    فونتیک فارسی / parde /

    سینما و تئاتر (movie) screen

    screen

    پرده‌ی سینما

    فیلم را روی پرده انداخت.

    He projected the film on the screen.

    انداختن تصویر روی پرده

    the projection of the picture on the screen

    اسم
    فونتیک فارسی / parde /

    موسیقی (musical) note, scale

    note

    scale

    پرده‌ی موسیقی

    معلم اهمیت هر پرده‌ی موسیقی را توضیح داد.

    The teacher explained the importance of each musical note.

    درک پرده‌ی موسیقی برای آهنگ‌سازی ضروری است.

    Understanding the musical scale is essential for composing.

    اسم
    فونتیک فارسی / parde /

    هنر (painting) canvas

    canvas

    بوم نقاشی

    او مجموعه‌ای از پرده‌های نقاشی را برای کلاس هنرش خرید.

    She bought a set of painting canvases for her art class.

    پس‌از اتمام نقاشی، او گوشه‌ی پایینی پرده را امضا کرد.

    After finishing the painting, he signed the bottom corner of the canvas.

    اسم
    فونتیک فارسی / parde /

    veil, headdress

    veil

    headdress

    حجاب

    (حافظ) ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت ...

    come, cupbearer, my mistress removed her veil ...

    پرده‌ی او نشان‌دهنده‌ی مقام او در قبیله بود.

    His headdress signified his status within the tribe.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    پرده برداشتن، پرده‌برداری کردن

    to unveil, to reveal

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد پرده

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پوشش حجاب ستر غشا غطاء
    مترادف:
    لایه
    مترادف:
    راه گاه مقام نغمه نوا
    مترادف:
    صحنه نقش
    مترادف:
    تابلو
    مترادف:
    چادر خرگاه خیمه
    مترادف:
    اندرون حرم حرمسرا

    سوال‌های رایج پرده

    پرده به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه «پرده» در زبان انگلیسی به curtain یا drape ترجمه می‌شود.

    پرده یکی از عناصر مهم و کاربردی در فضای داخلی ساختمان‌ها است که علاوه بر نقش عملی در کنترل نور و حفظ حریم خصوصی، کاربردهای زیبایی‌شناسانه فراوانی نیز دارد. پرده‌ها معمولاً از جنس پارچه‌هایی با بافت و رنگ‌های مختلف تهیه می‌شوند که متناسب با دکوراسیون داخلی و سلیقه افراد انتخاب می‌گردند. با استفاده از پرده می‌توان نور ورودی به فضا را تنظیم کرد و از شدت نور خورشید در ساعات مختلف روز کاست یا فضای دلپذیری با نور ملایم ایجاد نمود.

    علاوه بر کاربردهای نورپردازی، پرده‌ها نقش مهمی در ایجاد حریم خصوصی ایفا می‌کنند. در محیط‌های مسکونی، اداری و حتی مکان‌های عمومی، پرده‌ها امکان جلوگیری از دید افراد خارج به داخل فضا را فراهم می‌آورند و در عین حال زیبایی و انسجام بصری را حفظ می‌کنند. همچنین، پرده‌ها در جلوگیری از ورود گرد و غبار و سر و صداهای مزاحم تا حدی مؤثر هستند و به بهبود کیفیت محیط داخلی کمک می‌کنند.

    از منظر فرهنگی و هنری، پرده نمادی از تفکیک و جداکردن فضاها و مفاهیم مختلف است. در تئاتر و نمایش‌های صحنه‌ای، پرده‌های سنگین و باشکوه نقش مهمی در جداسازی صحنه‌ها و ایجاد تأثیر در مخاطب دارند. بالا و پایین رفتن پرده در آغاز و پایان نمایش به عنوان نشانه‌ای از شروع و خاتمه بخشیدن به یک روایت در نظر گرفته می‌شود و حس انتظار و تمرکز را در مخاطب برمی‌انگیزد.

    پرده‌ها همچنین در معماری و طراحی داخلی، به عنوان یکی از ابزارهای مهم تغییر دکوراسیون و فضای محیط استفاده می‌شوند. انتخاب رنگ، طرح و جنس پرده می‌تواند به طور چشمگیری فضای یک اتاق را دگرگون سازد؛ به گونه‌ای که فضای کوچک را بزرگ‌تر یا فضای تاریک را روشن‌تر جلوه دهد. همچنین، پرده‌های ضخیم و دو لایه به عنوان عایق حرارتی و صوتی در ساختمان‌ها به کار می‌روند و موجب کاهش مصرف انرژی و افزایش آسایش ساکنان می‌گردند.

    پرده به عنوان یک عنصر نمادین در فرهنگ‌های مختلف دارای معانی متفاوتی است. در برخی فرهنگ‌ها پرده به معنای راز، پوشش و حریم شخصی است که مرز بین دنیای آشکار و پنهان را نشان می‌دهد. در ادبیات و هنر، پرده اغلب استعاره‌ای از پرده‌پوشی، پنهان‌کاری یا شروع مرحله‌ای جدید در زندگی است.

    پرده نه تنها یک وسیله کاربردی، بلکه مفهومی پیچیده و چندوجهی است که در زندگی روزمره و فرهنگ انسان‌ها جایگاهی خاص دارد.

    ارجاع به لغت پرده

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرده

    لغات نزدیک پرده

    • - پردندان
    • - پردوام
    • - پرده
    • - پرده افتادن
    • - پرده ای
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.