Lambast

ˈlæmbæst ˈlæmbæst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lambasted
  • شکل سوم:

    lambasted
  • سوم شخص مفرد:

    lambasts
  • وجه وصفی حال:

    lambasting
  • ( lambaste ) تازیانه، شلاق، تازیانه زدن، زخم زبان زدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lambast

  1. verb Censure severely or angrily
    Synonyms: lambaste, cane, call-on-the-carpet, take-to-task, rebuke, rag, trounce, reproof, lecture, reprimand, jaw, dress down, flog, call down, scold, chide, berate, bawl out, remonstrate, chew out, chew-up, have-words

ارجاع به لغت lambast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lambast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lambast

لغات نزدیک lambast

پیشنهاد بهبود معانی