امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Princely

ˈprɪnsli ˈprɪnsli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
شاهزاده‌وار، درخور شاه زادگان، با‌شکوه، شاهانه، شاه‌وار، ملوکانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد princely

  1. adjective large and impressive in size, scope, or extent
    Synonyms:
    grand majestic magnificent imposing splendid stately superb noble royal regal opulent luxurious sumptuous lavish gilded deluxe sublime grandiose magnific lordly sovereign august baronial

ارجاع به لغت princely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «princely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/princely

لغات نزدیک princely

پیشنهاد بهبود معانی