فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Transverse

trænsˈvɜːrs trænzˈvɜːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more transverse
  • صفت عالی:

    most transverse

معنی

noun adjective
متقاطع، خط قاطع، (کالبدشناسی) عضله مستعرضه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transverse

  1. adjective situated or lying across
    Synonyms:
    across cross crossing horizontal diagonal intersecting traverse oblique alternate crosswise thwart bent transversal thwartwise
  1. Synonyms:
    athwart
  1. verb
    Synonyms:
    travel shift pivot

ارجاع به لغت transverse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transverse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transverse

لغات نزدیک transverse

پیشنهاد بهبود معانی