فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Transverse

trænsˈvɜːrs trænzˈvɜːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more transverse
  • صفت عالی:

    most transverse

معنی

  • noun adjective
    متقاطع، خط قاطع، (کالبدشناسی) عضله مستعرضه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد transverse

  1. adjective Situated or lying across
    Synonyms: crosswise, horizontal, oblique, transversal, crossing, across, bent, alternate, thwart, thwartwise, diagonal, intersecting, traverse, cross
  2. Synonyms: athwart
  3. verb
    Synonyms: pivot, shift, travel

ارجاع به لغت transverse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transverse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transverse

لغات نزدیک transverse

پیشنهاد بهبود معانی