جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ج" (صفحه 5)
جعبه موسیقی سکه ای
جعبه ی خزانه
جعبه ی صابون
جعبه ی کمک های اولیه
جعبه ی گرد
جعد
جعد زلف
جعد مو
جعفر
جعفری
جعفری فرنگی
جعل
جعل اسناد
جعل شدن
جعل کردن
جعل کننده
جعل هویت
جعل هویت کردن
جعلق
جعلنق
جعلی
جعلی بودن
جغ جغ
جغ جغ کردن
جغتایی
جغجغو
جغجغه
جغجغه دم مار
جغد
جغد مانند
جغرافی
جغرافی دان
جغرافیا
جغرافیادان
جغرافیایی
جغرافیایی - سیاسی
جغله
جغور بغور
جغه
جغه گره مانند
جف القلم
جفا
جفا پیشه
جفا کردن
جفادیده
جفاکار
جفاکاری
جفت
جفت بودن
جفت جفت
جفت زدن
جفت سازی
جفت شدگی
جفت شدن
جفت شدن در هم
جفت شده
جفت کردن
جفت کردن در هم
جفت گیری
جفت گیری کردن
جفت و جور شدن اطلاعات
جفت و جور شدن واقعیت
جفت و جور کردن اطلاعات
جفت وجور کردن واقعیت
جفتک
جفتک انداختن
جفتک انداختن اسب
جفتک جنین
جفتک چارکش
جفتک چهارکش بازی کردن
جفتگر
جفته
جفتی
جفر
جفرسون سیتی
جفری چاسر
جفن
جفنگ
جقه
جک
جک پات
جک زدن
جک لندن
جک موتورسیکلت
جکر
جکسون
جکش خور
جکوزی
جگر
جگر آکند
جگر بند
جگر سفید
جگر سیاه
جگر کباب شدن
جگر گوشه
جگرآماس
جگرپاره
جگرتبسی
جگرخراش
جگرخوار
جگردار
جگردیس
جگرسوز
جگرکی
جگرگون
جگری
جگن
جگوار
جل
جل الخالق
جل و پلاس
جلا
جلا انداختن
جلا دادن
جلا دادن با مالش
جلا دادن با مالیدن
جلا دار سازی چرم و پارچه
جلااندازی
جلاب
جلاجل
جلاد
جلاداده نشده
جلادار
جلادت
جلادهنده
جلاگر
جلال
جلال و جبروت
جلال وجبروت تو خالی
جلالت
جلای وطن
جلای وطن کردن
جلب
جلب توجه
جلب توجه کردن
جلب توجه کننده
جلب شدن به سوی چیزی
جلب علاقه کردن
جلب کردن
جلب کردن از نظر مسلک
جلب کردن به خود
جلب کردن توجه
جلب کردن رای دهنده
جلب کردن عشق کسی
جلب کردن محبت کسی
جلب کردن مشتری
جلب محبت کردن
جلب مهر
جلبک
جلبک دریایی
جلبکی
جلت
جلجتا
جلد
جلد پارچه ای کتاب
جلد سلاح
جلد شومیزی
جلد صفحه گرامافون
جلد کاغذی
جلد کتاب
جلد کردن
جلد گر
جلد مقوایی کتاب
جلد نازک
جلد هفت تیر
جلدگری
جلدی
جلز و ولز
جلزولز
جلزولز کردن
جلسائ
جلسات
جلسه
جلسه احضار ارواح
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه بحث و سخنرانی غیر رسمی
جلسه تشکیل دادن
جلسه خودمانی مردانه
جلسه داشتن
جلسه درس
جلسه دوستانه
جلسه را ختم کردن
جلسه رسیدگی
جلسه غیررسمی
جلسه کردن
جلسه کشیشان محل
جلسه گفت و شنود
جلسه مذهبی
جلسه مشروبخواری
جلسه ی محاوره
جلف
جلف بودن
جلف و خود نما
جلفی
جلق
جلق زدن
جلق زن
جلگه
جلگه رودخانه
جلنگ
جلنگ جلنگ
جلنگ کردن
جلو
جلو آمدگی
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
جلو آمدن
جلو آمده
جلو آوردن وقت چیزی
جلو انداختن
جلو انداختن وقت چیزی
جلو بالکن در سالن تئاتر
جلو بردن
جلو بودن
جلو بودن از همه
جلو به
جلو پنجره
جلو پیراهنی مردانه
جلو پیشرفت چیزی را گرفتن
جلو پیشرفت دشمن را گرفتن
جلو چیزی را گرفتن
جلو خروج را گرفتن
جلو دمزنی را گرفتن
جلو دهان خود را گرفتن
جلو رشد چیزی را گرفتن
جلو رفتن
جلو زبان خود را گرفتن
جلو زدن
جلو سینه
جلو طبع چیزی را گرفتن
جلو کسی ایستادن
جلو کسی در آمدن
جلو کسی سبز شدن
جلو کشتی
جلو کشیدن پشتی
جلو گاه
جلو گرد
جلو گردن
جلو منظره را گرفتن
جلو نشر چیزی را گرفتن
جلو و عقب رفتن
جلو ورود را گرفتن
جلو هواپیما
جلوتر
جلوتر از دیگران
جلوتر از همه
جلوتر بودن
جلوتر واقع شدن
جلوترین
جلوترین بخش
جلوخان
جلودار
جلوروی
جلوس
جلوس کردن
جلوگاه
جلوگاه اسب
جلوگیر
جلوگیرانه
جلوگیری
جلوگیری از آبستنی
جلوگیری پذیر
جلوگیری کردن
جلوگیری کردن از
جلوگیری کردن از انتشار
جلوگیری کردن از پیشرفت
جلوگیری کردن از دخول
جلوگیری کردن از عضویت
جلوگیری کردن از قبل
جلوگیری کردن از گل خوردن
جلوگیری کردن از مشارکت
جلوگیری کردن از وقوع چیزی
جلوگیری کردن با زور
جلوگیری کننده
جلوگیری ناپذیر
جلوگیری نشده
جلوگیری نکردن
جلوه
جلوه بسیار
جلوه خود نمایانه
جلوه دادن
جلوه دادن به صورت تحریف شده
جلوه دادن بیش از آنچه که هست
جلوه رنگ
جلوه کردن
جلوه گاه
جلوه گاهی
جلوه گر
جلوه گر ساز
جلوه گر سازی
جلوه گر کردن
جلوه گری
جلوه گری کردن
جلوه نما
جلوه های ویژه
جلوی
جلوی پیشرفت چیزی را گرفتن
جلوی خود را گرفتن
جلوی رشد چیزی را گرفتن
جلوی صحنه
جلوی کشتی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
commendable
commerce
committed
community service
compatriot
complain of pain
completely different
complicity
conceited
conceivable
confidentiality
confidentially
supernaturally
sleepless
sleepyhead
لامپ
پارو
کارآموزی
کبریت
کارآمد
کاملا
گرم
کتیرا
لباسکار
لباسزیر
لبشکری
لوزه
لیسیدن
قیف
ماش