جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م"
م
م م
ما
ما به التفاوت
ما قبل
ما قبل تاریخ
ما یحتاج
مائ
مائده
مائوتسه تونگ
مائوگرایی
مائی
مابعد
مابقی
مابه التفاوت
مابین
مابین انگلیس و فرانسه
مات
مات بودن
مات رنگ شدن
مات شدن
مات کردن
مات کردن به علت زرق و برق
مات کردن شیشه
مات و مبهوت
مات و مبهوت کردن
مات و متحیر کردن به طور ناگهانی و شدید
ماتحت
ماترک
ماتریالیست
ماتریالیسم
ماتریس
ماتریس نقطه ای
ماتش برد
ماتم
ماتم دار
ماتم داشتن
ماتم زدگی
ماتم زده
ماتم زده کردن
ماتم کده
ماتم گرفتن
ماتمگین
ماتمگین کردن
ماتی
ماتی شیشه پنجره
ماتیک
ماتیک لب
ماتیکان
ماثر
ماجرا
ماجراجو
ماجراجویانه
ماجراجویی
ماجراگرای
ماجراگرایی
ماجرای عشقی
ماجرای مشهور
ماجون
ماچ
ماچ آبدار کردن
ماچ صدا دار کردن
ماچ کردن
ماچ کننده
ماچ و بوسه
ماچ و بوسه کردن
ماچا
ماچه
ماچه الاغ
ماچه خر
ماچه سگ و گربه
ماچیدن
ماحصل
ماحضر
ماخذ
ماخوذ
ماد
ماداگاسکار
ماداله
مادام
مادام الحیات
مادام در خطاب عامیانه
مادام کوری
مادام که
مادح
مادر
مادر اندر
مادر بزرگ
مادر بودن
مادر پدر بزرگ
مادر تعمیدی
مادر حساب در قمار
مادر خوانده روحانی
مادر در چهارپایان
مادر رضاعی
مادر روحانی
مادر زن
مادر طبیعت
مادر گوس
مادر مادر
مادر مادر بزرگ
مادر مانند
مادر میانجی
مادر و فرزندی
مادران
مادرانه
مادربزرگ مانند
مادرخوانده
مادرزاد
مادرزادی
مادرسالار
مادرسالاری
مادرسگ!
مادرسلطان
مادرشوهر
مادرشهری
مادرکش
مادرکشی
مادروار
مادری
مادری در مورد زبان
مادری کردن
مادرید
مادگان
مادگانه
مادگانی
مادگی
مادگی دار
مادگی دار کردن
مادگی دور دوزی شده
مادگی مستحکم شده با حلقه فلزی
مادموازل
مادون
مادون انسان
مادون بودن
مادون در رتبه و مقام
مادون شان
مادون شان خود پنداشتن
مادون صوت
مادون قرمز
ماده
ماده آراینده مو
ماده آرمنده
ماده آهو
ماده اسب
ماده استخوان مانند
ماده اصلی
ماده اکاله
ماده الاغ
ماده الحاقی در لوایح قانونی
ماده الحاقیه به بیمه نامه
ماده ببر
ماده بز
ماده بودن
ماده پاکساز
ماده پایاگر
ماده پر کننده
ماده پرمصرف
ماده پروتئینی در تخم گیاهان و در اطراف زرده
ماده پلنگ
ماده پیش بینی شده
ماده جامد
ماده جلادهنده
ماده جلوگیری کننده از فساد مواد غذایی
ماده چسبناک
ماده چسبناک برای گیر انداختن پرندگان
ماده خاکستری مغز و نخاع شوکی
ماده خام
ماده خوراکی
ماده خوشبو
ماده خوک
ماده خوک بالغ
ماده دباغی
ماده دج
ماده در آشام
ماده در جفت گیری جانوران
ماده رسوبی
ماده رشدافزا
ماده رنگ زدا
ماده رنگبر
ماده رنگی
ماده روغنی
ماده زامه
ماده زاینده
ماده زبر
ماده زدایش گر
ماده ژلاتینی
ماده سخت
ماده سردساز یخچال
ماده سفید
ماده سفید کننده
ماده سفیده ای
ماده سگ
ماده سگ و گربه
ماده سوز آور
ماده سیاه کننده
ماده سیاه و دوده مانند
ماده شاخی
ماده شبتاب
ماده شیر
ماده شیمیایی
ماده ضد عرق
ماده ضد عفونی
ماده غذایی
ماده غلظت افزا
ماده فروزنده
ماده فسفردار
ماده فیل
ماده قی شده
ماده کانی استخراج شده
ماده کثیف و چسبان
ماده کردن
ماده گاو
ماده گرا
ماده گرایانه
ماده گرایی
ماده گوزن
ماده لزج و چسبناک
ماده مترشحه
ماده محرک
ماده مخدر
ماده مدر
ماده مصرفی اساسی
ماده معدنی
ماده معدنی برون زده
ماده مغذی
ماده منفجره
ماده منفجره قوی
ماده موجود در برخی غلات
ماده میان آیند
ماده نرم
ماده نرم کننده پارچه
ماده نگهدارنده
ماده نوچ
ماده نهنگ
ماده واحده
ماده وال
ماده همبند
ماده ی نوچ
مادهی براق کننده
مادهی پاک کننده
مادهی پرکننده
مادهی توهم انگیز
مادهی شکل پذیر
مادهی لزج
مادهی نشکن
مادهی نهازش زا
مادی
مادی شدن
مادی کردن
مادیات
مادیان
مادیان تخم کشی
مادیان جوان
مادیت
مادیرا
مادین
مادینه
ماذریون
ماذون
مار
مار افسان
مار بند جورابی
مار بوآ
مار پیچنده
مار جعفری
مار خوش خط و خال
مار دریایی
مار دمنده
مار زنگی
مار شیشه ای
مار عینکی
مار کبرا
مار گزیدگی
مار گزیده
مار ماکاسین
مار مانند
مار ماهی
مار مسین سر
مار و پله در بازی کودکان
ماراسکینو
ماراکا
ماربند جورابی
ماربو
مارپشت الماسی
مارپیچ
مارپیچ بردن
مارپیچ بودن
مارپیچ بیشبودی پول و قیمت ها
مارپیچ تورمی
مارپیچ رفتن
مارپیچ رونده
مارپیچ سان
مارپیچ شدن
مارپیچ کردن
مارپیچ وار حرکت کردن
مارپیچی
مارپیکر
مارتین لوتر
مارتین ون بورن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی