جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 32)
مهربان و جذاب
مهربان و صمیمی
مهربان و موافق
مهربانانه
مهربانی
مهربانی عاشقانه
مهربانی نشان دادن
مهربه جای تمبر پست
مهرحاکی از عشق
مهرداد
مهردار
مهردارو
مهرزنی
مهرساز
مهرگان
مهرنما
مهروی روی جلد مجله
مهره
مهره ای
مهره بازی
مهره بولینگ
مهره ترک
مهره تسبیح
مهره جابجا شده
مهره چرخان
مهره چشم بد
مهره خروسکی
مهره دار
مهره در بازی
مهره دیس
مهره را حرکت دادن
مهره سریده
مهره شطرنج
مهره شکل
مهره ضامن دار
مهره قرمز
مهره قفل
مهره ماسوره در لوله کشی
مهره ها
مهره های پشت
مهره ی دومینو
مهرین کشی
مهرین کشی کردن
مهریه
مهسا
مهسان
مهست
مهست بودن
مهستی
مهستین
مهشید
مهلت
مهلت پرداخت
مهلت قانونی
مهلت گفتن
مهلک
مهلک بودن
مهلکه
مهم
مهم از نظر
مهم اینکه
مهم بودن
مهم پنداشتن
مهم تر بودن
مهم جلوه دادن
مهم شدن
مهم شمردن
مهم کردن
مهمات
مهمات رسام
مهمات رساندن به
مهمان
مهمان اصلی
مهمان بالماسکه
مهمان داری کردن
مهمان کردن
مهمان ناخوانده
مهمان ناخوانده شدن
مهمان نواز
مهمان نوازی
مهمان ویژه
مهمان هتل
مهمانان
مهمانخانه
مهمانخانه چی
مهمانخانه دار
مهماندار
مهماندار در هواپیمای مسافربری
مهماندار مهمانسرا
مهماندار هواپیما
مهماندوست
مهماندوستی
مهمانسرا
مهمانسرادار
مهمانی
مهمانی اول شب
مهمانی باشکوه
مهمانی بزرگ
مهمانی بزن و بکوب
مهمانی بهم زن
مهمانی پاگشا
مهمانی پر سر و صدا
مهمانی پر سروصدا
مهمانی چای
مهمانی خودمانی
مهمانی دادن
مهمانی دادن به افتخار کسی
مهمانی دارای برنامه موسیقی
مهمانی در باغ
مهمانی در گشوده
مهمانی دهنده
مهمانی رسمی
مهمانی رسمی به افتخار کسی همراه با نطق
مهمانی رسمی رقص
مهمانی رفتن
مهمانی رقص
مهمانی رقص برای آشناسازی مردم با یکدیگر
مهمانی زنانه
مهمانی زنانه برای اهدای هدیه به زائو
مهمانی زنانه برای اهدای هدیه به عروس
مهمانی شام
مهمانی شبانه روزی
مهمانی شبخواب
مهمانی عصر
مهمانی کردن
مهمانی گرم بود
مهمانی گرم و خوب
مهمانی نهار
مهمانی و خوشگذرانی کردن
مهمانی وابسته به رقص تند و پرچرخش روستایی
مهمتر
مهمترین
مهمترین اثر
مهمترین چیز
مهمترین خبر
مهمل
مهملات
مهمند
مهمیز
مهمیز زدن به
مهمیز مانند
مهمیزک
مهنا
مهناوی
مهناوی یکم
مهند
مهند اندام
مهند بودن
مهندترین
مهندس
مهندس برق
مهندس راه و ساختمان
مهندس ژنتیک
مهندس ساختمان
مهندس سیستم شناس
مهندس شیمی
مهندس عمران
مهندس کامپیوتر
مهندس کشاورزی
مهندس کل
مهندس معماری
مهندس مکانیک
مهندس ناظر
مهندس هواپیما
مهندس هوانوردی
مهندسی
مهندسی اجتماعی
مهندسی راه و ساختمان
مهندسی زاد شناختی
مهندسی ژنتیک
مهندسی ساختمان
مهندسی شیمی
مهندی
مهندین
مهوش
مهوع
مهی
مهیا
مهیا بودن
مهیا شدن
مهیا کردن
مهیا کردن در اکتشاف علمی
مهیا کردن در عملیات نظامی
مهیاسازی
مهیای
مهیب
مهیب و غول آسا
مهیبت
مهیج
مهیج کردن داستان
مهیمن
مهین
مهینه
می
می بارگی
می باشد
می باشی
می پرست
می پرستی
می خانه دار
می خوار
می خواره
می روم
می سی سی پی
می فام
می فروش
می گساری کردن
می گون
می گویند
می نروا
می نوشیدن
میادین
میاسطو
میامیا
میامیا کردن
میان
میان آمدن
میان آموزشگاهی
میان آمیزه
میان آهنگ
میان آیند
میان آیندی
میان اشکوب در تالار نمایش
میان افزار
میان اقلیمی
میان اندازه
میان اندازه در اتومبیل
میان ایالتی
میان ایلی
میان بخشی
میان بر
میان بر در دایره
میان بر زدن
میان برد
میان بود
میان پاشی کردن
میان پراکنش کردن
میان پرده
میان پهنه
میان تابستان
میان ترین
میان تنه
میان تهی
میان تهی بودگی
میان تهی شدن
میان تهی کردن
میان جا
میان چوب
میان حرف کسی دویدن
میان دانشگاهی
میان دبیرستانی
میان دو سطح گرفتن و فشردن گازانبر
میان دو سطح موچین گرفتن و فشردن
میان دو کمانک
میان دو یا چند چیز نفوذ کردن
میان دوره
میان دوره ای
میان راهی
میان رجه نویسی کردن
میان رده
میان رسته ای
میان رشته ای
میان رنگ
میان رودگان
میان روز
میان زمان
میان زمانی
میان زمستان
میان زیب
میان سان سازی
میان سایه
میان ستاره
میان ستاره ای
میان سخن دیگران پریدن
میان سخن کسی دویدن
میان سطری
میان سطری کردن
میان سنگی
میان سیاره ای
میان سیزده و نوزده سالگی
میان شماره
میان شهر
میان شهری
میان فراز
میان فردی
میان فرقه ای
میان فرود
میان فرهنگی
میان قبیله ای
میان قد
میان کشتی
میان کشوری
میان کلیسایی
میان کهکشانی
میان گاه
میان گاه در جامه زنانه
میان گذاری
میان گذاری کردن
میان گریز
میان مایه
‹
1
2
...
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی