جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 31)
مهاجرمحله
مهاجرنشین
مهاجم
مهاجمه
مهاد
مهار
مهار چرخ
مهار شده
مهار قیمت ها
مهار کارها
مهار کردن
مهار کردن اسب
مهار کردن حیوان به شخم
مهار کننده
مهار ناپذیر
مهار ناپذیری
مهار نشدنی
مهار نشده
مهار نکردنی
مهاراجه
مهارپذیر
مهارت
مهارت آمیز
مهارت در باغبانی
مهارت در تیراندازی
مهارت در شمشیر بازی
مهارت در فروشندگی
مهارت در موسیقی
مهارت نظامی
مهارت و پختگی
مهارت یک آکروبات باز
مهارگان
مهارگاه
مهارگری
مهام
مهبط
مهبل
مهبلی
مهتاب
مهتاب مانند
مهتابی
مهتدی
مهتر
مهتری
مهتری کردن
مهترین
مهجور
مهجور بودن
مهجور شدن
مهجور کردن
مهجوری
مهد
مهداس
مهداسی
مهدکودک
مهدور الدم
مهدویت باور
مهدویت باوری
مهذب
مهذب شدن
مهذب کردن
مهر
مهر آمیز
مهر امضا
مهر انگشت
مهر پست
مهر تضمین
مهر رسمی
مهر زدن
مهر زن
مهر سند
مهر ضمانت
مهر کردن
مهر کردن فلز
مهر کردن فلز با پرس
مهر کردن فلز با منگنه
مهر کننده
مهر گیاه
مهر لاستیکی
مهر لاستیکی زدن به
مهر نامه رسمی
مهر و موم
مهر و موم سند
مهر و موم کردن
مهر و موم نامه های رسمی
مهراز
مهرازی
مهرازی زمین آرایی
مهراس
مهرانگیز
مهربان
مهربان بیش از حد
مهربان نسبت به زیردستان
مهربان و جذاب
مهربان و صمیمی
مهربان و موافق
مهربانانه
مهربانی
مهربانی عاشقانه
مهربانی نشان دادن
مهربه جای تمبر پست
مهرحاکی از عشق
مهرداد
مهردار
مهردارو
مهرزنی
مهرساز
مهرگان
مهرنما
مهروی روی جلد مجله
مهره
مهره ای
مهره بازی
مهره بولینگ
مهره ترک
مهره تسبیح
مهره جابجا شده
مهره چرخان
مهره چشم بد
مهره خروسکی
مهره دار
مهره در بازی
مهره دیس
مهره را حرکت دادن
مهره سریده
مهره شطرنج
مهره شکل
مهره ضامن دار
مهره قرمز
مهره قفل
مهره ماسوره در لوله کشی
مهره ها
مهره های پشت
مهره ی دومینو
مهرین کشی
مهرین کشی کردن
مهریه
مهسا
مهسان
مهست
مهست بودن
مهستی
مهستین
مهشید
مهلت
مهلت پرداخت
مهلت قانونی
مهلت گفتن
مهلک
مهلک بودن
مهلکه
مهم
مهم از نظر
مهم اینکه
مهم بودن
مهم پنداشتن
مهم تر بودن
مهم جلوه دادن
مهم شدن
مهم شمردن
مهم کردن
مهمات
مهمات رسام
مهمات رساندن به
مهمان
مهمان اصلی
مهمان بالماسکه
مهمان داری کردن
مهمان کردن
مهمان ناخوانده
مهمان ناخوانده شدن
مهمان نواز
مهمان نوازی
مهمان ویژه
مهمان هتل
مهمانان
مهمانخانه
مهمانخانه چی
مهمانخانه دار
مهماندار
مهماندار مهمانسرا
مهماندار هواپیما
مهماندوست
مهماندوستی
مهمانسرا
مهمانسرادار
مهمانی
مهمانی اول شب
مهمانی باشکوه
مهمانی بزرگ
مهمانی بزن و بکوب
مهمانی بهم زن
مهمانی پاگشا
مهمانی پر سر و صدا
مهمانی پر سروصدا
مهمانی چای
مهمانی خودمانی
مهمانی دادن
مهمانی دادن به افتخار کسی
مهمانی دارای برنامه موسیقی
مهمانی در باغ
مهمانی در گشوده
مهمانی دهنده
مهمانی رسمی
مهمانی رسمی رقص
مهمانی رفتن
مهمانی رقص
مهمانی زنانه
مهمانی شام
مهمانی شبانه روزی
مهمانی شبخواب
مهمانی عصر
مهمانی کردن
مهمانی گرم بود
مهمانی گرم و خوب
مهمانی نهار
مهمانی و خوشگذرانی کردن
مهمتر
مهمترین
مهمترین اثر
مهمترین چیز
مهمترین خبر
مهمل
مهملات
مهمند
مهمیز
مهمیز زدن به
مهمیز مانند
مهنا
مهناوی
مهناوی یکم
مهند
مهند اندام
مهند بودن
مهندترین
مهندس
مهندس برق
مهندس راه و ساختمان
مهندس ژنتیک
مهندس ساختمان
مهندس سیستم شناس
مهندس شیمی
مهندس عمران
مهندس کامپیوتر
مهندس کشاورزی
مهندس کل
مهندس معماری
مهندس مکانیک
مهندس ناظر
مهندس هواپیما
مهندس هوانوردی
مهندسی
مهندسی اجتماعی
مهندسی زاد شناختی
مهندسی ژنتیک
مهندسی ساختمان
مهندسی شیمی
مهندسی صنایع
مهندسی عمران
مهندسی کامپیوتر
مهندسی مکانیک
مهندی
مهندین
مهوش
مهوع
مهی
مهیا
مهیا بودن
مهیا شدن
مهیا کردن
مهیا کردن در اکتشاف علمی
مهیا کردن در عملیات نظامی
مهیاسازی
مهیای
مهیب
مهیب و غول آسا
مهیبت
مهیج
مهیج کردن داستان
مهیمن
مهین
مهینه
می
می بارگی
می باشد
می باشی
می پرست
می پرستی
می خانه دار
می خوار
می خواره
می روم
می سی سی پی
می فام
می فروش
می گساری کردن
می گون
می نروا
می نوشیدن
میادین
‹
1
2
...
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
batt
behind-the-scenes
beholder
bell captain
below
beneath
bereavement
beside
bestie
board a plane
boldface
bon voyage
guidance
growing
groundwork
ناخواسته
ناودان
نرده
نروژ
دلیل
درک کردن
درجه لیسانس
خانم
خوشبخت
جرات داشتن
حیلهگر
جواب
جوش
حماقت
حال کردن