صفت تفضیلی:
deaferصفت عالی:
deafestناشنوا، کر، فاقد قوهی شنوایی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Agha Amoo was deaf in the left ear.
گوش چپ آقا عمو کر بود.
Beethoven was deaf.
بتهوون ناشنوا بود.
a school for the deaf
مدرسهی ناشنوایان
They were deaf to our please.
به التماس ما گوش نکردند.
He turned a deaf ear to his parents' advice.
او به پند والدین خود گوش نداد.
گوش شنوا نداشتن، بیتوجه بودن به، ترتیب اثر ندادن
(انگلیس) سمعک (امریکا: hearing did)
کاملاً کر، کر کر
turn a deaf ear (to something)
گوش شنوا نداشتن (نسبت به چیزی)، اعتنا نکردن، گوش فرا ندادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deaf» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deaf