جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
با خرید اشتراک یکسالهی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ز" (صفحه 3)
زدوار
زدوار ختائی
زدوبند
زدودگی
زدودن
زدودن با خراشاندن
زدودن با کشیدن
زدودن به وسیله شستن
زدودن کامل
زدودنی
زدوده شدن
زده
زده شدن
زده شدن در اثر پرخوری
زده شدن سوت
زده شدن ناقوس کلیسا به طور موزون
زده شده
زده کردن
زده کردن از چیزی
زده کردن در اثر پرخوری
زر
زر پرست
زر زا
زر زدن
زر زدن دائمی
زر زر
زر زر کردن
زراد خانه
زراد زدایی
زرادخانه
زراعت
زراعت انگور
زراعت کردن
زراعتی
زراعی
زرافه
زراندود
زراندود سازی
زراندود کردن
زراندود گر
زراندوز
زراندوزی
زراوند
زراه
زراه پیما
زراهی
زربافت
زربرگ
زربرگ کلفت
زربفت
زرپور
زرپوست
زرتار
زرتشت
زرتشتی
زرتک
زرخرید
زرخیز
زرد
زرد پرتقالی
زرد پوست
زرد تیره
زرد زخم
زرد شدن
زرد شده در اثر کهنگی
زرد طلایی
زرد کردن
زرد کم رنگ
زرد کمرنگ
زرد کهربائی
زرد مایل به قرمز
زرد مایل به قهوه ای
زرد متمایل به سفید
زرد نقره فام
زرد و رنجور
زرد و رنگ پریده
زرد و نحیف
زرد وره
زردآلو
زردآهویی
زرداب
زرداب ریز
زردابدان
زردابی
زردپی
زردپی پشت زانو
زردپی تبسی
زردپی قوزک پا
زردپی مانند
زردچرده
زردچوبه
زردرنگ
زردرویی
زردفام
زردک
زردک رنگ
زردک هویچ
زردنبو
زردوزی
زردوزی کردن
زرده
زرده تخم مرغ
زردی
زردیان
زرستان
زرشک
زرشکی
زرع
زرفین
زرفین کردن
زرفینی
زرق
زرق و برق
زرق و برق بیهوده
زرق وبرق
زرق وبرق دار
زرقوری
زرکش
زرکوب
زرکوب کردن
زرگر
زرگری
زرگولوها
زرگون
زرگیری کردن
زرمان شناسی
زرنا
زرنشان
زرنگ
زرنگ تر بودن
زرنگ شدن
زرنگ کردن
زرنگ و شیطان
زرنگ و کنایه آمیز
زرنگ و محتاط
زرنگار
زرنگار کردن
زرنگانه
زرنگی
زرنگی کردن
زرنگی و مرد رندی
زرنیخ
زرنیخ قرمز
زرورق
زرورق بدل
زرورق ساز
زرورق کلفت
زرورقی
زره
زره بازو
زره باف
زره بالاتنه
زره پا از مچ تا زانو
زره پوش
زره دار
زره ران
زره زنجیری
زره ساعد
زره ساق
زره سر
زره سر تا پا
زره سینه
زره سینه و پشت
زرهی
زرهی شدن
زرهی کردن
زری
زرین
زرین موی
زز کردن
زشت
زشت خواندن
زشت خوی
زشت خویی
زشت رو
زشت روی
زشت رویی
زشت سازی
زشت شدگی
زشت کاری
زشت کردن
زشت گویی
زشت نام
زشت نمایی
زشت و زننده کردن
زشت و شلخته
زشت و ناجور راه رفتن
زشتی
زعفران
زعفران الحدید
زعفرانی
زعم
زعمای قوم
زعیم
زغ زغ
زغال
زغال اخته
زغال اخته امریکایی
زغال بارگیری کردن
زغال چوب
زغال دار
زغال سنگ
زغال سنگ افروخته
زغال سنگ خالص
زغال سنگ قیری
زغال سنگ مکلس
زغال سنگ نارس
زغال فروخته
زغال فعال
زغال قالبی
زغال کردن
زغال کش
زغن
زغنبوت
زفاف
زفافی
زفت
زفت انداختن
زفت رومی
زفر
زفره
زفیر
زفیرکردن
زفیرکشیدن
زق زق
زق زق کردن
زکات دهنده
زکام
زکام شدن
زکامی
زکریا
زکی
زکی!
زگیل
زگیل دار
زگیلچه
زل
زل زدن
زل زدن با تعجب
زل زدن با کنجکاوی
زل زل نگاه کردن
زلال
زلال بودن
زلال شدن
زلال کردن
زلالی
زلالیه
زلاند
زلزله
زلزله ای
زلزله دریایی
زلزله زده
زلزله سنج
زلزله شناس
زلزله شناسی
زلف
زلف بافته
زلف پیر
زلف عروسان
زلم زیمبو
زماره
زمام
زمام امور
زمامدار
زمامدار مشترک
زمامداری
زمان
زمان آرا
زمان آسودگی
زمان آینده
زمان اجرای کار
زمان استانده
زمان استراحت
زمان اضافی در مسابقات
زمان افول
زمان اندوز
زمان پاسداری شبانه
زمان پس از
زمان پیشی
زمان تراز
زمان جنگ
زمان چیزی را تعیین کردن
زمان حال
زمان حال استمراری
زمان حال کامل
زمان حکومت
زمان دار
زمان دراز
زمان دیده
زمان رای گیری
زمان سنج
زمان سنج جریان
زمان سنجی کردن
زمان شروع
زمان طولانی
زمان فرآوری
زمان فراغت از جنگ
زمان فشار
زمان کامل
زمان کوتاه
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی