جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف
بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف
خرید با تخفیف
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "س" (صفحه 3)
سالن سینما
سالن عمومی
سالن غذاخوری
سالن کارخانه
سالن ماساژ
سالن مسافران در کشتی
سالنامه
سالنما
سالنمای دیواری
سالنمای رومیزی
سالواره
سالوس
سالوس کردن
سالوولاتیل
سالی دوبار
سالی یک بار
سالیان دراز
سالیانه
سام
سامان
سامان بخشی
سامان بخشی کردن
سامان بخشیدن
سامان بندی کردن اسناد
سامان دادن
سامان دار
سامان دهنده
سامان گران
سامان گرفتن
سامان مند
سامان مند کردن
سامان مندی
سامان ناپذیر
سامان یافتن
سامان یافته
ساماندهی
ساماندهی تازه
ساماندهی کردن
سامانگر
سامانگری
سامانگری کردن
سامانه
سامبا
سامخ
سامره
سامری
سامری نیکو
سامریم
سامسون
سامع
سامعه
سامعه داشتن
ساموآ
ساموئل کلمنز
ساموسا
سامه
سامه ها
سامی
سان
سان دادن
سان دیدن
سان سواره نظام
سان مارینو
سانت
سانتاکلاز
سانتوره
سانتی گرم
سانتی لیتر
سانتیاگو
سانتیگراد
سانتیگرام
سانتیم
سانتیمتر
سانحه
سانحه پذیر
ساندویج دوقلو
ساندویچ
ساندویچ بزرگ
ساندویچ دراز
ساندویچ فروشی
ساندویچ کباب اسلامبولی
ساندویچ کوکتل
ساندویچی
ساندی
ساندیگو
سانس
سانسور
سانسور اخلاقی
سانسور کردن
سانسور کننده
سانسور گرایی
سانسورچی
ساو
ساو پرداز
ساوانا
ساور کراوت
ساوربراتن
ساوس
ساوی
سای
سایا
سایا بودن
سایان شدن
سایبان
سایبان اتومبیل
سایبان کرباسی
سایبرنتیک
سایر
سایرکتابها
سایرین
سایز
سایز کوچک
سایش
سایش گر
سایشکاه
سایشی
سایمتیدین
سایند
ساینده
سایه
سایه افکن
سایه افکن شدن بر
سایه افکن کلاه
سایه افکندن
سایه افکندن بر
سایه انداختن
سایه انداختن با خطوط متقاطع
سایه انداختن با خطوط موازی
سایه انداز
سایه اندازی
سایه اندازی با خطوط متقاطع
سایه اندازی با خطوط موازی
سایه بان اتومبیل
سایه پرورده
سایه چشم
سایه چم
سایه دار
سایه دار بودن
سایه دار کردن
سایه داری
سایه رنگ
سایه روشن
سایه روشن در قلمزنی
سایه روشن کردن
سایه روشنک
سایه زدن
سایه زنی
سایه سیاره
سایه شکل دار
سایه کم رنگ
سایه کوهی
سایه گستر
سایه گون
سایه مانند
سایه نشین
سایه وار
ساییدگی
ساییدگی پیدا کردن کفش
ساییدن
ساییدن کفش
ساییدن محکم
ساییده شدن
ساییده کردن
سئانس
سئوال
سئوال پیچ کردن
سئول
سبا
سباب
سبابه
سبات سنگین
سباتی
سباط
سباع
سباعی
سبب
سبب استحکام
سبب بدبختی
سبب بودن
سبب تباهی
سبب درد و رنجوری بودن
سبب دردسر
سبب دلسردی
سبب روسیاهی
سبب ساز
سبب شدن
سبب شناختی
سبب شناسی
سبب فروش شدن
سبب مرگ
سبب نومیدی
سببی
سببیت
سبحان
سبحان الله
سبحه
سبد
سبد بچه
سبد بزرگ
سبد زباله
سبد سوزن و نخ
سبد کاغذ
سبد کوچک و مسطح
سبد لباس های چرک
سبد ماهیگیری
سبدبافی
سبدوار به هم وصل کردن
سبدی
سبز
سبز آبی فام
سبز روشن
سبز زیتونی
سبز شدن
سبز شدن مثل گیاه
سبز کردن
سبز کلاهان
سبز مایل به آبی
سبز مایل به زرد
سبز و خرم
سبز و خرمی
سبزچمنی
سبزسان
سبزفام
سبزفامی
سبزقبا
سبزنیه
سبزه
سبزه تند
سبزه زار
سبزه قبا
سبزه مار
سبزی
سبزی پاک کردن
سبزی پاک کن
سبزی پختنی
سبزی چاشنی
سبزی خام خرد کرده با سس
سبزی خوردن
سبزی دار
سبزی فروش
سبزی کاری
سبزیجات
سبزینه
سبستن
سبط
سبع
سبع سازی
سبع شدن
سبع کردن
سبعانه
سبعه هفتگانه
سبعیت
سبق
سبق بردن
سبقت
سبقت جستن بر
سبقت طلبی
سبقت گرفتن
سبقت گرفتن در مسابقه
سبک
سبک آرایش گیسو
سبک آشپزی
سبک آواز
سبک اسلحه
سبک ایونیک
سبک باد
سبک بار
سبک بار کردن خود
سبک باروک
سبک بازسازی
سبک بال شدن
سبک بال کردن
سبک بخیه زنی
سبک پرتصنع و پوچ
سبک چاپ
سبک چیزی را تعیین کردن
سبک حقوقی
سبک دست
سبک دست نویسی
سبک دستنویسی
سبک دستی
سبک رفتار
سبک روح
سبک روح شدن
سبک روحی
سبک روزنامه ای
سبک زدن مو
سبک زندگی
سبک سخن
سبک سر
سبک سرانه
سبک سری
سبک سنگین کردن
سبک شدن
سبک شعر
سبک شناسی
سبک طبعی سخن
سبک غنایی
سبک کار
سبک کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
quaint old building
push yourself to the limits
positivity
pontchartrain
police station
poetry
plentiful
demitasse
fired
alternatively
wet
whereas
where
when
whatsoever
خبازی
خرفه
داد
دیده
مهربان
ماهی خالمخالی
سفره ماهی
سوهان
شاقول
غایط
فارس
م
مسکر
کاردانی
لقمهماهی