جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "س" (صفحه 6)
سخن شناسی
سخن شوخی آمیز
سخن طولانی
سخن کلیشه ای
سخن گزیده
سخن گستاخانه
سخن گفتن
سخن مایه
سخن مبهم
سخن مودبانه
سخن نابجا
سخن ناسروده
سخن ناشایست
سخن نامفهوم
سخن نما
سخن نیشدار گفتن
سخن و نگارش پیش ساخته
سخن وانمودین
سخنان افزوده بر تصویر
سخنان عاشقانه
سخنان محبت آمیز
سخندان
سخندانانه
سخنران
سخنران اصلی
سخنرانی
سخنرانی افتتاحی
سخنرانی بدرودی
سخنرانی خداحافظی
سخنرانی دراز و آتشین
سخنرانی علمی
سخنرانی علمی کردن
سخنرانی کردن
سخنرانی کلیدی
سخنگو
سخنگو در هیئت منصفه دادگاه
سخنگوی بومی زبان
سخنگوی رادیو
سخنگویی
سخنور
سخنوری
سخنی
سخی
سخیف
سخیف العقل
سد
سد آبسنگی
سد آتش
سد بستن
سد بندی
سد جلوی پل
سد جلوی دروازه
سد خاکی
سد راه
سد راه را بر طرف کردن
سد راه شدن
سد راه کردن
سد راه کردن در خیابان ها
سد رمق
سد ساختن
سد شناور
سد صندوقی
سد صوتی
سد کردن
سد کوچک
سد متحرک
سد موقت
سدآسیاب
سداب
سداب کوهی
سداب کهنه
سداد
سدر
سدس یک ششم
سدساله
سدلیس
سدم
سدمی
سدمین
سدنفوذ
سدوم و عموره
سده
سده های تیره
سدی چند
سدید
سدیل
سدیم
سر
سر آستین بر گشته
سر آستین خز
سر آلت مرد
سر آمدن
سر آمده
سر از پا نشناختن
سر از تخم درآوردن
سر از تن جدا کردن
سر از کار دیگران درآور
سر استاندار
سر افشا شده
سر افکنده کردن
سر انسان و جانور
سر باز زدن
سر باز زنی
سر بر آسمان کشیدن
سر برافراشتن
سر بری
سر بریدن
سر بریدن به خاطر نذر
سر بزنگاه
سر بسر
سر بسر کسی گذاشتن
سر بطری
سر بطری بازکن
سر بنیه
سر به آسمان کشیدن
سر به براه
سر به جیب
سر به جیب تفکر فرو بردن
سر به دم حرکت کردن
سر به راه
سر به زیر
سر به زیر افکندن گیاه
سر به سر
سر به سر گذار
سر به سر گذاشتن
سر به سر گذاشتن بیخود
سر به فلک کشیدن
سر به فلک کشیده
سر به نیست کردن به طور کامل
سر به هوا
سر به هوایی
سر به هوایی کردن
سر بهوا
سر پایین
سر پرستار
سر پستان
سر پنجه
سر پیچ گیردار
سر تاماس وایات
سر تپه
سر تیز کردن با چاقو
سر جای اول گذاری
سر جلودار شدن
سر جلوداران
سر چشمه گرفتن از
سر چوچوله
سر چیزی را برطرف کردن
سر چیزی را پوشاندن
سر حکم
سر خاندان
سر خبرگزار در تیم های ورزشی
سر خرید
سر خم کردن
سر خود را به جلو خم کردن
سر خود را روی بالش قرار دادن
سر خوردن
سر خورده شدن
سر خورده کردن
سر خوری
سر خیش
سر دادن
سر داور
سر در آوردن
سر در آوردن از
سر در آوردن از خط ناخوانا
سر در کار دیگران کردن
سر در گریبان
سر در گم شدن
سر در گم کردن
سر در مته
سر در نیاوردن
سر در نیاوردنی
سر درخت
سر دست پیراهن مردانه
سر دفتر
سر دماغ بودن
سر دنده
سر دواندن
سر ذوق آوردن
سر را برهنه کردن
سر راه چندین جا درنگ کردن
سر راه کسی خف کردن
سر راه کسی سبز شدن
سر راهبه
سر رسیدن
سر رشته داری
سر رفتن
سر روسپی
سر ریز
سر زا رفته
سر زبان ها
سر زدن به
سر زده رفتن
سر ساز بادی
سر سپردگی ها و دوستی های
سر سفره
سر سکانی
سر سیلندر
سر سیم
سر شاخه زده
سر شاخه زنی
سر شاعر دربار
سر شیرآب
سر شیشه شیشه شیر بچه
سر شیلنگ
سر صفحه
سر عصا
سر غیرت آوردن
سر فرود آوردن
سر فرود آوری
سر فواره
سر قلم خطاط
سر کارگر گذاشتن
سر کردن
سر کسی ریختن
سر کسی شیره مالیدن
سر کشیدن
سر کوه
سر لشگر نیروی هوایی
سر مته
سر محور
سر میز
سر نخ دادن
سر نخ در حل راز
سر نخ در حل مسئله
سر نسخه
سر نظام
سر نگهدار
سر نو
سر و ته
سر و دست تکان دادن
سر و دست شکستن
سر و زبان دار
سر و سامان دادن
سر و سامان دادن خسارات
سر و صدا
سر و صدا راه انداختن
سر و صدا و پایکوبی
سر و صدا و درهم برهمی
سر و صدا و شادی
سر و صدا و مرده بادگویی
سر و صدای بیجا
سر و صدای خشم آمیز
سر و صدای مردم
سر و صورت دادن
سر و قامت
سر و کار
سر و کار داشتن
سر و کار داشتن با
سر و مر و گنده
سر و وضع
سر و همسر
سر وقت
سر وقت آمدن
سر وقت بودن
سر وقت کسی رفتن
سر ویراستار
سر هم بندی
سر هم بندی شده
سر هم بندی کردن
سر هم بندی کردن با عجله
سر هم دوختن
سر هم کردن
سر هنگام
سر یشم پنبه
سرآب
سرآذین
سرآسا
سرآسا در صندلی دندانپزشک
سرآستین
سرآستینی
سرآسه
سرآسیمگی
سرآشپز
سرآغاز
سرآغاز بودن
سرآغاز شدن
سرآغازین
سرآمد
سرآمد بودن
سرآمدن زمان
سرآویختگی
سرآویختن
سرآویخته
سرا
سراب
سراپا
سراپاگوش بودن
سراپاگوش دادن
سراپرده
سراج
سراجه
سراچه
سرادق
سرازیر
سرازیر بودن
سرازیر دار بودن
سرازیر شدگی
سرازیر شدن
سرازیر کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
splitting headache
stand a chance
stimulate growth
grotesque
deep sleep
defamatory
deficient
definitive
defray
deletion
delirious
deliveryman
deny all knowledge of
desperately jealous
hood
بند انداختن
نی
افق
اطمینان
استنکاف
استمرار
استعداد
اسکورت کردن
ارتعاش
ارائه
آنالیز
آفتابگرفتگی
اجازه
آغاز
آدینه