جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ن" (صفحه 15)
نوازش کردن از روی عشق
نوازش کردن از روی محبت
نوازندگان سازهای زهی
نوازندگان ماریاچی
نوازندگی
نوازنده
نوازنده ارغنون
نوازنده پیانو
نوازنده ترامبون
نوازنده چنگ
نوازنده زیلوفون
نوازنده ساز
نوازنده سازهای کوبه ای
نوازنده فلوت
نوازنده کلارینت
نوازنده نی
نوازنده نی انبان
نوازنده ویول
نوازنده ویولا
نوازنده ویولن
نوازندهی همراه
نوازیدن
نواسیر
نواقص
نواک ساز
نواله
نواله بزرک
نواله پنبه
نواله کاغذ
نوامبر
نوامیس
نوان
نوانخانه
نواندن
نوانش
نوانگیزی
نوانی
نوانیدن
نواهی
نوایی
نوئل
نوباره
نوبال
نوباوگان
نوباوگی
نوباوه
نوبت
نوبت چوگان زنی
نوبت سرو
نوبت عوض کردن
نوبت کار
نوبت کار شبانه
نوبت کاری
نوبتی
نوبتی کردن
نوبر
نوبر کردن
نوبر میوه
نوبرانه میوه
نوبنیاد
نوبنیادی
نوبود
نوبودها
نوبه
نوبه خیز
نوبه ربع معکوس
نوبه سه یک
نوبه غب
نوبه غش
نوبهار
نوبهاری
نوپا
نوپان
نوپایی
نوپر
نوپسند
نوپیدا
نوتر یا
نوترون
نوترینو
نوتن یابی
نوتوانی
نوجان
نوجان شدن
نوجان شدن روح
نوجان کردن
نوجان کردی روح
نوجانگر
نوجانی
نوجوان
نوجوان بزهکار
نوجوان کردن به طور مجدد
نوجوانی
نوچ نوچ کردن
نوچ نوچ!
نوچ!
نوچم
نوچه
نوچه نماینده
نوچین
نوح
نوحه
نوحه سرایی زمزمه مانند
نوحه مانند
نوخاستگی
نوخاسته
نوخواه
نوخیز
نود
نوداد
نودادگوی
نودادنامه
نودادنگار
نودادها
نودساله
نودشتار
نودشتاری
نودم
نودمی
نودمین
نور
نور آتش
نور آفتاب
نور از شعله گاز
نور افشانی
نور الله
نور بخش
نور پالا
نور پردازی
نور پس از غروب
نور تار
نور تراو
نور تراوی
نور چراغ
نور چشم
نور حساس
نور خورشید
نور خیره کننده
نور دادن
نور دادن بدون شعله
نور دادن به طور متناوب
نور در اثر گرما
نور دهنده
نور دهی
نور دیدن
نور رسانی
نور ساخت کردن
نور ساختی
نور سفید
نور سیاه
نور شدید از نور افکن
نور شدید و زودگذر
نور شدید و گرم
نور شمع
نور شناختی
نور ضعیف
نور علی نور
نور کم
نور کم دادن
نور ماه
نور متناوب
نور معمولی
نور نامرئی
نور نای
نورآذین کردن
نورآذینی
نوراستنی
نورافشان
نورافشاندن
نورافشانی کردن
نورافشانی مطلق
نورافکن
نورافکنی کردن
نورانی
نورانی از نظر رنگ و صدا
نورانی در قیافه و لبخند
نورانی شدن
نورانی کردن
نورانی کردن بخشی از فرتور
نورانی کردن بخشی از نقاشی
نورانی و جذاب بودن
نورانیت
نورباران کردن با نورافکن
نورتاب
نورتابناک
نورتابی
نورچشمی
نورد
نورد کردن
نورد ماشین تحریر
نورد ورق
نوردادن
نوردش
نوردکاری
نوردهی
نوردهی زیادی
نوردهی طولانی
نوردیک
نوررخش
نورس
نورسان
نورستگی
نورسته
نورسته جوان و کم تجربه
نورسته و نزدیک به بلوغ
نورسنج
نورسیدگی
نورسیده
نورشکن در منشور
نورشناسی
نورکاه
نورکم کن
نورگیر
نورمان
نورمشعل
نورنبرگ
نورند
نورواج کردن
نوروز
نوروزی
نوره
نورهراسی
نوری
نوری - برقی
نوریت
نوریزی در قالب
نوریزی کردن
نوریشه
نوزاد
نوزاد برخی پستانداران
نوزاد حیوان
نوزاد قورباغه
نوزاد کبود
نوزاد گوسفند
نوزاد مرده
نوزادان
نوزادکشی
نوزادگاه
نوزاده
نوزادی
نوزایشی
نوزاینده
نوزایی
نوزایی در جانور
نوزایی در گیاه
نوزایی کردن
نوزده
نوزده تا
نوزدهم
نوزدهمی
نوزدهمین
نوزیست
نوساز
نوسازگاری
نوسازمان کردن
نوسازمانی
نوسازی
نوسازی کردن
نوسازی نما
نوسامان کردن
نوسامان کردن وضع مالی
نوسامانی
نوسان
نوسان دادن
نوسان رسان
نوسان کردن
نوسان کردن به طور پراکنده
نوسان کردن به طور موجدار
نوسان کردن صدا
نوسان کننده
نوسان گیر
نوسان نگار
نوسان نما
نوسان نمای رادار
نوسانگر
نوسانی
نوسرای
نوسرباز
نوسنگی
نوش
نوش آور
نوش باد
نوش پذیر
نوش جان
نوش جان کردن
نوش دارو
نوش کردن
نوش و نیش
نوش!
نوشابه
نوشابه الکلی
نوشابه خدایان
نوشابه خوشمزه
نوشابه فروشی در ادارات
نوشابه قوی
نوشابه گازدار
نوشاخه
نوشانیدن
نوشت ابزار
نوشت افزار
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
اشانتیون
امپراطور
ارمغان
برنا
برداشتن
برقرار
بدنسازی
انقراض
محرم
انزوا
انصراف
محل کار
انقباض
اندیشه
محله