گذشتهی ساده:
debriefedشکل سوم:
debriefedسومشخص مفرد:
debriefsوجه وصفی حال:
debriefingپرسش کردن، اطلاعات کسب کردن (برای مثال از خلبان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a debriefing session
جلسهی گزارشگیری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «debrief» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debrief