زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Debrief

ˌdiːˈbriːf ˌdiːˈbriːf

گذشته‌ی ساده:

debriefed

شکل سوم:

debriefed

سوم‌شخص مفرد:

debriefs

وجه وصفی حال:

debriefing

معنی و نمونه‌جمله

adverb

پرسش کردن، اطلاعات کسب کردن (برای مثال از خلبان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a debriefing session

جلسه‌ی گزارش‌گیری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد debrief

  1. verb question
    Synonyms:
    ask questions quiz interview interrogate examine investigate probe grill cross-examine gather intelligence work over give the third degree put through the wringer
  1. verb silence
    Synonyms:
    shut up hush up gag mute squelch suppress stifle censor muzzle quash soft-pedal dummy up say nothing hold one’s tongue put the lid on sit on

سوال‌های رایج debrief

گذشته‌ی ساده debrief چی میشه؟

گذشته‌ی ساده debrief در زبان انگلیسی debriefed است.

شکل سوم debrief چی میشه؟

شکل سوم debrief در زبان انگلیسی debriefed است.

وجه وصفی حال debrief چی میشه؟

وجه وصفی حال debrief در زبان انگلیسی debriefing است.

سوم‌شخص مفرد debrief چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد debrief در زبان انگلیسی debriefs است.

ارجاع به لغت debrief

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debrief» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debrief

لغات نزدیک debrief

پیشنهاد بهبود معانی