فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Lily

ˈlɪli ˈlɪli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گیاه‌شناسی سوسن سفید، زنبق، زنبق رشتی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lily

  1. noun a bloom
    Synonyms:
    flower plant bulb aloe meadow water pad pond spider tiger butterfly orange climbing flamingo western rain magic glory yucca calla toad exaggerate overdo mountain ixia fleur-de-lis Lilium (Latin) try to improve something already perfect celestial panther mariposa sego

Idioms

  • gild the lily

    در بهتر کردن چیزی عالی کوشش بیهوده کردن

ارجاع به لغت lily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lily

لغات نزدیک lily

پیشنهاد بهبود معانی