جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ح" (صفحه 6)
حلقه گیسو
حلقه گیسو در پشت سر
حلقه لاستیک
حلقه مانند
حلقه مچ پا
حلقه معیوب
حلقه مفقود
حلقه نجات
حلقه وار
حلقه وار حرکت کردن
حلقه ی عروسی
حلقه ی لاعدام اسپانیولی
حلقه یوغ
حلقی
حلم
حلوا
حلوا ارده
حلوای قدرت
حلول
حلول پذیر
حلول روح در بدن دیگر
حلول کردن
حلول ناپذیر
حلولی
حلویات
حله
حلیت
حلیم
حلیه
حمار
حماری
حماسه
حماسه آفرین
حماسه اسکاندیناوی
حماسه خوان
حماسی
حماقت
حماقت آمیز
حماقت زیاد
حماقت کردن
حماقیت
حمال
حمال در هتل
حمال کشتی
حماله
حمالی
حمالی کردن
حمام
حمام آفتاب
حمام آفتاب گیری
حمام بخار
حمام بسیار گرم
حمام چرخابی
حمام خون
حمام سبک خاورمیانه
حمام عمومی
حمام کردن
حمام گرفتن
حمامی
حمای محرقه
حمایت
حمایت از مصرف کننده
حمایت کردن
حمایت کردن از
حمایت کردنی
حمایت گرا
حمایت گرایی
حمایت معنوی
حمایل
حمایل فنگ
حمایل کردن
حمایل نگه داشتن
حمد
حمد کردن
حمد و ثنا کردن
حمد و نیایش
حمد و نیایش کردن خدا
حمل
حمل برداشتن
حمل در زهدان
حمل قایق بین دو دریاچه
حمل کاذب
حمل کالا
حمل کردن
حمل کردن با خود
حمل کردن با قایق پارویی
حمل کردن با کامیون
حمل کردن بر
حمل کردن قایق
حمل کننده
حمل مسافر
حمل و نقل
حمل و نقل با کامیون
حمل و نقل کردن
حمل ونقل
حملات ایذایی کردن
حملات پیاپی
حملات لفظی به افراد
حملات لفظی به فرد
حمله
حمله آوردن بر
حمله بدون مجوز
حمله برقاسا
حمله بی امان
حمله بیماری
حمله پذیر
حمله دار
حمله در حال عقب نشینی
حمله دروغین کردن
حمله رعدآسا
حمله سایبری
حمله شدید
حمله شدید و ناگهانی
حمله ضربتی
حمله عطسه
حمله غشی
حمله قلبی
حمله کردن
حمله کردن بر
حمله کردن به پهلوگاه
حمله کردنی
حمله کننده
حمله گاز انبری
حمله لفظی شدید
حمله متقابل
حمله مدافعین
حمله مداوم و سنگین
حمله مرض
حمله ناجوانمردانه
حمله ناگهانی
حمله ناگهانی با شمشیر
حمله ناگهانی کردن
حمله ناگهانی کردن به
حمله نفوذی کردن
حمله و غش
حمله وانمودین کردن
حمله ور
حمله ور از هر سو
حمله ورشدن
حمله هوایی
حمله ی نظامی
حملهی ناجوانمردانه
حملهی هیستری
حموضت
حمی
حمیت
حمید
حنا
حنا زدن به
حنان
حنایی
حنجره
حنجره ای
حنجری
حنظل
حنوط
حنوط کردن
حنیف
حوا
حوادث
حوادث طبیعی
حوادث قهری
حواری
حواریون
حواس
حواس پرت
حواس پرت کردن
حواس پرت کننده
حواس پرتی
حواس پنجگانه
حواس جمع
حواس جمعی
حواس را کسی را پرت کردن
حواس ظاهره
حواس کسی را پرت کردن
حواس ندارم
حواسش پرت است
حواشی
حواشی نگار
حواشی نگاری
حواشی نگاری کردن متون ادبی
حواشی نوشتن
حواشی نویسی
حواصل
حواصیل
حوالت
حواله
حواله اش باخدا
حواله بانکی
حواله پولی
حواله دستمزد
حواله دهنده
حواله عندالمطالبه
حواله کتبی
حواله کرد
حواله کردن
حوالی
حوت
حور
حور پیکر
حوری
حوری دریایی
حوزه
حوزه آموزشی
حوزه اختیارات
حوزه انتخاباتی
حوزه انتخاباتی را بزرگ کردن
حوزه انتخاباتی را کوچک کردن
حوزه انتخابیه
حوزه پستی
حوزه تسلط مشترک
حوزه رودخانه
حوزه علمیه
حوزه عمل
حوزه عملیات دسته تبهکاران
حوزه فرعی
حوزه قدرت
حوزه قضایی
حوزه ماموریت بخشدار
حوزه ماهی گیری
حوزه نفتی
حوش
حوصله
حوصله کردن
حوض
حوض آسیاب
حوض تعمیرگاه
حوض خشک
حوض شناور
حوضچه
حوضچه شناور
حوضک
حوضه
حول
حول و حوش
حول وحوش
حوله
حوله برای خشک کردن ظرف ها
حوله ضخیم
حوله کاغذی
حوله کوچک
حوله مخمل نما
حومه
حومه ای
حومه نشین
حومه ها و حومه نشینان
حی
حی وحاضر
حیا
حیا کردن
حیائ
حیات
حیات اخروی
حیات بخش
حیات بخشیدن
حیات تازه یافته
حیات جلوی خانه
حیات مجدد
حیات معلق
حیات وحش
حیاتی
حیاتی و مماتی
حیاتی و مماتی بودن
حیازت
حیاط
حیاط اصلی
حیاط بیرونی
حیاط پشت باروی قلعه
حیاط جلوی کاهدان
حیاط خانه مزرعه
حیاط خلوت
حیاط طویله
حیاط کلیسا
حیاط مدرسه
حیث
حیثیت
حیراتی
حیران
حیران شدن
حیران کردن
حیرت
حیرت آور
حیرت انگیز
حیرت زدگی
حیرت زده
حیرت زده کردن
حیرت کردن
حیز
حیص وبیص
حیض در زنان
حیض شدن
حیضی
حیطه
حیف
حیف کردن
حیف و میل
حیف و میل کردن
حیف و میل کننده
حیف ومیل
حیف ومیل کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
commendable
commerce
committed
community service
compatriot
complain of pain
completely different
complicity
conceited
conceivable
confidentiality
confidentially
supernaturally
sleepless
sleepyhead
لامپ
پارو
کارآموزی
کبریت
کارآمد
کاملا
گرم
کتیرا
لباسکار
لباسزیر
لبشکری
لوزه
لیسیدن
قیف
ماش