جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 11)
درخت گلابی
درخت گنه گنه
درخت گیلاس
درخت گینکو
درخت لالکی
درخت لوکوست
درخت لیمو ترش
درخت مانند
درخت ماهون
درخت موز
درخت میخک
درخت نارگیل
درخت نارون
درخت نان
درخت نخل رونده
درخت نوئل
درخت هلو
درخت هیکوری
درخت یاس
درختان
درختچه
درختخانه برای بازی کودکان
درختزار
درختستان
درختکاری کردن
درختی
درخستن
درخش
درخشان
درخشان شدن
درخشان کردن
درخشان کردن دوباره
درخشان و جذاب کردن
درخشان و شادی بخش
درخشانترین مرحله
درخشاندن
درخشانی
درخشانی آتش شعله ور
درخشانیدن
درخشش
درخشش از راه بازتاب نور
درخشش رعد و برق
درخشش متواتر
درخشندگی
درخشندگی بدون گرما
درخشندگی داشتن
درخشنده
درخشیدن
درخشیدن به طور پراکنده
درخشیدن به طور متواتر
درخشیدن به طور موجدار
درخشیدن چشم
درخشیدن هوش و عمل
درخلال این مدت
درخواب
درخواست
درخواست احقاق حق کردن
درخواست بخشش از خداوند
درخواست دهنده
درخواست صمیمانه
درخواست عاجزانه
درخواست عاجزانه کردن
درخواست فوری
درخواست کتبی
درخواست کتبی کردن
درخواست کردن
درخواست کردن از
درخواست کردن به صورت نیایش
درخواست کننده اعانه
درخواست کننده کمک
درخواست مستعجل کردن
درخواست نشده
درخواستنامه
درخواستنامه پر کردن
درخواهیدن
درخود داری
درخود داشتن
درخود رفتگی
درخور
درخور بودن
درخور تحسین بودن
درخور توجه
درخور دشنام
درخور دوشیزه ها
درخور زنان
درخور ستایش
درخور سنا
درخور سناتورها
درخور کشیش
درخور گرامیداشت
درخور ملاحظه
درخورد
درخورعاقله زن
درخورمدیره
درخورمن نیست
درد
درد آمدن
درد اعصاب
درد انگیز
درد بر
درد بردن
درد پشت
درد جانکاه
درد جزئی
درد چشم
درد داشتن
درد دست حاصل از نوشتن زیاد
درد دل
درد دل دو نفره
درد دل کردن
درد دل کردن با
درد دندان
درد دوری
درد دوری برای خانواده
درد دوری برای میهن
درد روحی
درد روده
درد زایمان
درد زه
درد ساق پا
درد شدید
درد شدید احساس کردن
درد شدید دستگاه تناسلی زنان
درد شدید و ناگهانی
درد شدید و ناگهانی در پهلو
درد شدید و ناگهانی در کمر
درد شدید و ناگهانی روده ها
درد شکم
درد طحال
درد کردن
درد کش
درد کشیدن
درد گرفتن شدید و ناگهانی
درد گوش
درد مداوم
درد موضعی
درد نیمسر
درد و آماس آرنج
درد و الم
دردآرام
دردآور
دردآوردن
دردار
درداعصاب
دردانگیز
درددل کردن
دردرجه پایین تر بودن
دردرجه دوم قرار دادن
دردست تهیه است
دردسر
دردسر آفرین
دردسر بزرگ
دردسر پنهان
دردسر دادن
دردسرآور
دردسردهنده
دردعضله
دردکاهی
دردکاهی کردن
دردکش
دردکشی
دردگین
دردمش
دردمشگر
دردمشی
دردمند
دردمند کردن
دردمنده
دردمندی
دردناک
دردناک کردن عضله
دردناکی
دردنشان
درده
درده بستن
درده دار
دردهان نگهداشتن و حل کردن
دردی
دردی کش
درذهن سپردن
دررادیو
درراس
درراه خدا
درراه فرهنگ
درربایی
دررفتگی
دررفتگی جوراب بلند زنانه
دررفتگی در جوراب زنانه
دررفتگی مچ پا و کمر
دررفته
درز
درز اریبی
درز اکلیلی
درز تلفن عمومی و قلک
درز دادن
درز دوزی کردن
درز کردن
درز کردن آب و گاز
درز کردن به بیرون
درز کردن به درون
درز کردن خبر
درز گرفتن چیزی با پنبه
درز گرفتن چیزی با کهنه
درز مانند
درزبند
درزدار کردن
درزگرفتن
درزگیر
درزگیری کردن
درزندان افگندن
درزیستگر
درزیوه
درس
درس اخلاق دادن
درس خصوصی
درس خواندن
درس خوانده
درس دادن
درس عبرت
درس عبرت دادن
درس عبرت گرفتن
درس عینی
درس گرفتن
درس گفتن
درس مدرسه
درس ومشق
درست
درست از آب درآمدن
درست اندیش
درست اندیشی
درست پنداشتن
درست پیمان
درست حدس زدن
درست داشت
درست داشت کردن
درست داشتن
درست در آمدن
درست در مرکز
درست در وسط
درست درک نشده
درست را از غلط جدا کردن
درست سازی
درست شدنی
درست کار
درست کار نکردن
درست کارانه
درست کاری
درست کردن
درست کردن طبق فرمول
درست کردن طبق نقشه
درست کردنی
درست کننده
درست نشدنی
درست نشنیدن
درست نفهمیدن
درست نما
درست و حسابی
درست و صحیح
درست و مشخص تلفظ کردن
درست همان
درست!
درستگی
درسته
درستی
درستین
درسدن
درسرتاسر
درسن ازدواج
درسن سالگی
درسنامه
درسنگر قرار دادن
درسنگر قرار گرفتن
درسوی
درسی
درش رابگذار
درشت
درشت استخوان
درشت اندام
درشت اندام و خوش قواره
درشت باف
درشت بافت
درشت پستان
درشت خوی
درشت دانه
درشت زیستی شناسی
درشت کردن
درشت نما کردن
درشت نمایی
درشت نی
درشت و خوانا
درشت و سیاه
درشت هسته
درشتی
درشتی کردن
درشتی نی
درشرف رفتن بود
درشکن
درشکه
درشکه بچگانه
درشکه برفی
‹
1
2
...
8
9
10
11
12
13
14
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
بند انداختن
نی
افق
اطمینان
استنکاف
استمرار
استعداد
اسکورت کردن
ارتعاش
ارائه
آنالیز
اجازه
آغاز
آدینه
اسکیمو