جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 12)
درشکه چی
درشکه دوچرخه
درشکه رو
درشکه ساز
درشگفت شدن
درشگفتی بودن
درشگه دو چرخه
درصد
درصد بیماران
درصد طلا
درصد گرده های گیاهی در هوا
درصد نقره
درصدد بودن
درصدد رفتن
درصف درآوردن
درصف قرارگرفتن
درصلاحیت اوست
درصورت امکان
درصورت لزوم
درصورتی که
درضمن
درطول
درظهرورقه
درعداد
درعوض
درعین حال
درغم کسی شریک شدن
درغیراین صورت
درفام
درفتن
درفش
درفش سرتیغه ای
درفشاندن
درفشانش
درفشانگر
درفشانه
درفشیدن
درفکرچیزی بودن
درفوق
درق
درق به هم خوردن
درق درق
درقبال
درقلیدن
درقوطی ریختن
درقی
درقیدچیزی بودن
درقیدحیات بودن
درک
درک شدن
درک شده
درک غلط
درک کردن
درک کردن از روی شم
درک کردن از روی غریزه
درک کردن با اشتیاق
درک کردن با نظر مساعد
درک کردن به آسانی
درک کردن به طور مبهم
درک کردنی
درک نشده
درک نکردن
درک نکردنی
درکرکره ای
درکش
درکشاکش بودن
درکشویی
درکشی
درکشیدن
درکشیدن با پمپ
درکشیدن با تکان
درکشیدن با شدت
درکشیدن بازور
درکه
درگاه
درگاه پرداخت
درگذاشت
درگذشت
درگذشتن
درگذشته
درگردان
درگرفتن
درگروه خاصی قرار دادن
درگلدان
درگیر
درگیر جنگ
درگیر شدن
درگیر شدن با
درگیر شدن در وضعیتی
درگیر کردن
درگیر وضعیتی شدن
درگیری
درگیری داشتن
درگیری مستقیم
درلفافه گذاردن
درم
درم سرا
درمان
درمان آموزی عملی
درمان از طریق گندزدایی
درمان با آرامبخش
درمان با اشعه فرا بنفش
درمان با تکانه های برقی
درمان با ضربه برقی
درمان پذیر
درمان در روز
درمان شناس
درمان شناسی
درمان کردن
درمان کردن با اشعه ایکس
درمان کردن با دارو
درمان کننده از راه طبیعی
درمان ناپذیر
درمان نشده
درمان ویژه
درمان همه دردها
درمانبخش
درماندگی
درمانده
درمانده کردن
درمانکده
درمانگاه
درمانگاه و داروخانه
درمانگاهی
درمانگر
درمانی
درمعرض خطر
درمکیدن
درمنه
درمیان
درمیان بودن
درمیان گذاشتن
درمیان گذاشتن با کسی
درمیان گذاشتن دوباره
درمیان گرفتن
درنا
درنامگس
درنای جارچی
درنخست
درندگی
درنده
درنده خو
درنده خوی
درنده خویانه
درنده خویی
درنظر داشتن
درنظر نگرفتن
درنگ
درنگ افکنی
درنگ در پخش
درنگ کردن
درنگاندن
درنگاور
درنگش
درنگیدن
درنوار پیچیدن
درنوردیدن
درنوشتن
درنوشته
درنهادن
درنهشت
درنهشتی
درو
درو پا
درو عرضی
درو کردن
درو کردن و انباشتن
دروا
درواخگر
درواخی
دروازه
دروازه آغاز
دروازه باجگیری
دروازه بان
دروازه بهشت
دروازه شکن
دروازه عرش
دروازی
درواژ
دروای
دروایگی
دروایه زیستی
دروایه شدن
دروئید
دروئیدگرایی
درود
درود بر مریم
درود فرستادن
درود گفتن
درود و آفرین
درودانگیز
درودگر
درودگری
دروس
دروضع خاصی قرار دادن
دروغ
دروغ بافتن
دروغ بافی
دروغ بافی کردن
دروغ بزرگ
دروغ بستن
دروغ بندی
دروغ بودن
دروغ بهم بافتن
دروغ پراکنی
دروغ پرداز
دروغ پردازی
دروغ پردازی کردن در داستان
دروغ پنداشتن
دروغ درآمدن
دروغ درآوردن
دروغ سفید
دروغ سنج
دروغ شاخ دار
دروغ شاخدار
دروغ شگفت انگیز
دروغ عمدی
دروغ کم اهمیت
دروغ کوچک
دروغ کوچک گفتن
دروغ گفتن
دروغ مصلحت آمیز
دروغ یاب
دروغبود
دروغپردازی کردن
دروغگو
دروغگودرآمدن
دروغگویی
دروغگویی کردن
دروغی
دروغی بودن
دروغیاب
دروغین
دروگ در هواپیما
دروگر
دروگر و بوجار
درون
درون آختی
درون آذینی
درون آرایی
درون آستر
درون آوادار
درون آوایی
درون افزایی
درون افزایی کردن
درون اقلیمی
درون انگیزی کردن
درون ایالتی
درون بردنی
درون بود
درون بودی
درون بین
درون بینانه
درون بینی
درون پراز
درون پزشکی
درون پوستی
درون پیچ
درون تابی
درون تنی
درون تهی
درون خیز
درون داد کردن
درون داشت
درون دانشگاهی
درون دژ
درون دمیدن
درون راند
درون راندی
درون رانش
درون رانشی
درون راه
درون رست
درون رفت
درون روانگی
درون روانه
درون روئیده
درون روند
درون روی
درون روینده
درون ریختن از صافی
درون ریز
درون ریز شناسی
درون ریزانه
درون ریزی
درون زاد
درون زاد بودن
درون زاد گیری کردن
درون زادگیری
درون زادگیری شده
درون زاده
درون زهدانی
درون ساخته
درون سازمانی
درون ستیزی
درون سر
درون سرا
درون سرزمین
درون سرزمینی
درون سری
‹
1
2
...
9
10
11
12
13
14
15
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
بند انداختن
نی
افق
اطمینان
استنکاف
استمرار
استعداد
اسکورت کردن
ارتعاش
ارائه
آنالیز
اجازه
آغاز
آدینه
اسکیمو