جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 14)
مرحله زندگی
مرحله مرحله کردن
مرحله ی نهایی
مرحمت
مرحمت آمیز
مرحمتا
مرحمتی
مرحوم
مرخص
مرخص سازی
مرخص کردن
مرخص کردن با تکان سر
مرخصی
مرخصی استعلاجی
مرخصی دادن
مرخصی رفتن
مرخصی شش ماهه یا یک ساله
مرخصی نامه
مرخم
مرد
مرد اسکاتلندی
مرد افگن
مرد ایده آل
مرد برتر پندار
مرد برتر پنداری
مرد بودن
مرد بی زن
مرد بیوه
مرد پوشالی
مرد جنگ
مرد جوان
مرد حشری
مرد خانواده دوست
مرد خدا
مرد خوش قیافه و گیرا
مرد خوش لباس
مرد دوزنه
مرد رندی کردن با حیله
مرد رندی کردن با زرنگی
مرد زن باز
مرد زن مانند
مرد ژیگول
مرد سالارانه
مرد سر حد نشین
مرد شهوت ران
مرد شهوتی
مرد شیک پوش
مرد عالی رتبه
مرد عمل
مرد عیالوار
مرد قرتی
مرد قورباغه ای
مرد گردن کلفت
مرد مانند
مرد مانندی
مرد مجرد
مرد محبوب زنان
مرد مسن و باوقار
مرد میدان
مرد نادیده
مردآسا
مردآسایی
مرداب
مرداب در مورد گیاه
مرداب مانند
مردابی
مرداد
مردار
مردار سنگش
مردافکن
مردان
مردانگی
مردانه
مردد
مردد بودن
مردد در مورد اصول مذهب
مرددانه
مرددانه در سخن
مردرند
مردرندی
مردری
مردسالاری
مردسیاسی
مردک
مردک!
مردکه
مردگان
مردگی بافت
مردم
مردم آزار
مردم آزاری
مردم آمیز
مردم انگیز
مردم انگیزی
مردم بازاری
مردم باور
مردم باوری
مردم بی چیز
مردم بی سروپا
مردم پذیر
مردم پسند
مردم ترس
مردم ترسان
مردم ترسانی
مردم ترسانی کردن
مردم حوزه انتخاباتی
مردم خوار
مردم دار
مردم داری
مردم در
مردم دوران بخصوصی
مردم دوست
مردم دوستی
مردم سالار
مردم سالاری
مردم شناس
مردم شناسی
مردم شناسی جسمانی
مردم شوروی
مردم شهر
مردم شهری
مردم عادی
مردم عامی
مردم غیر روحانی
مردم غیر معمم
مردم غیرروحانی
مردم فر
مردم فریب
مردم فریبانه
مردم فریبی
مردم کشور
مردم گریز
مردم گویه
مردم گیاه
مردم نواز
مردمآب
مردمان
مردمان شیک و پولدار و معروف
مردمک
مردمگان
مردمگانی
مردمی
مردمی زدایی کردن
مردمی سازی
مردمی کردن
مردمی کننده
مردمی گرای
مردمی گرایی
مردن
مردن بدون وصیت
مردن در اثر سرما
مردنگی
مردنما
مردنی
مردوار
مردواره
مردود
مردود از نظر اخلاقی
مردود شدن ادعا
مردود شمردن
مردود شمردن دعوی
مردود شناختن
مردود شناسی
مردود کردن
مردودشماری
مرده
مرده از نظر رنگ
مرده باد
مرده پرستی
مرده پژوهی
مرده پوش
مرده چیزی
مرده چیزی بودن
مرده خوار
مرده خواری
مرده خون آشام
مرده دزد
مرده ریگ
مرده ریگ بردن
مرده ریگی
مرده زاد
مرده سان
مرده سرا
مرده سنگ
مرده سوزخانه
مرده سوزی
مرده شور برده
مرده شوی
مرده شوی خانه
مرده شویخانه
مرده کاری
مرده کسی بودن
مرده کش
مرده گاه
مرده مانند
مرده وار
مردها
مردی
مردی قوی
مردیت
مرز
مرز آب
مرز باریک
مرز بین دو چیز
مرز در زمین کشاورزی
مرز رویش درخت
مرز مبهم
مرز مو
مرز میان دو کشور
مرز میان دو ناحیه
مرز نامشخص بین دو چیز
مرز نشین
مرز و بوم
مرز ورودی
مرزبان
مرزبندی
مرزبندی کردن
مرزدار کردن
مرزش
مرزشی
مرزنجوش
مرزنگوش
مرزنما
مرزنمایی
مرزنمایی کردن
مرزو
مرزه
مرزی
مرزیابی کردن
مرزیدن
مرس
مرس کردن
مرسریزه
مرسریزه کردن
مرسل
مرسله
مرسول
مرسولات
مرسولات درجه چهارم
مرسوله
مرسوم
مرسوم کردن
مرسوم و معمول
مرسی
مرشد
مرشد اعظم
مرصع
مرصع کردن
مرض
مرض شناس
مرض شناسی
مرض قند
مرض مسری
مرضعه
مرضی
مرضی الطرفین
مرطوب
مرطوب ساز
مرطوب شدن
مرطوب کردن
مرطوب کننده
مرطوب و کپک زده
مرطوب و نرم
مرعوب
مرعوب کردن
مرعوب کننده
مرعوب و منزجر کردن
مرعی
مرغ
مرغ آبی
مرغ آواز خوان
مرغ انجیر خوار
مرغ انجیر خور
مرغ انجیرخوار
مرغ باران
مرغ بریانی
مرغ بهشت
مرغ بهشتی
مرغ پشه خوار
مرغ توفان
مرغ جارچی
مرغ جنگلی
مرغ حق
مرغ خواباندن
مرغ خوش الحان
مرغ دام
مرغ دانه
مرغ در مقابل خروس
مرغ دریا
مرغ دریایی بومی آبهای قطبی
مرغ رشتی
مرغ زنبورخوار
مرغ زیبا
مرغ سحر
مرغ سقا
مرغ سلیمان
مرغ سنگ
مرغ سوتی
مرغ شاخ دار
مرغ شاخدار
‹
1
2
...
11
12
13
14
15
16
17
...
33
34
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
اشانتیون
امپراطور
ارمغان
برنا
برداشتن
برقرار
بدنسازی
انقراض
محرم
انزوا
انصراف
محل کار
انقباض
اندیشه
محله