جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 13)
مدیر تصفیه امور ورشکستگان
مدیر دروس
مدیر رستوران
مدیر شبانه روزی
مدیر صحنه
مدیر صحنه در سیرک
مدیر صنعت
مدیر عامل
مدیر کارخانه شیر پاستوریزه
مدیر کل
مدیر گروه
مدیر مدرسه
مدیر مدرسه مدارس ملی پسرانه
مدیران
مدیران در شرکت های بزرگ
مدیرانه
مدیره
مدیره مدرسه
مدیریت
مدیریت راه آهن
مدیریت رده دوم
مدیریت کردن
مدیریت کردن بر
مدیسون
مدینه
مدینه فاضله
مدیون
مدیون بودن
مدیون محبت
مذاب
مذاق
مذاکرات
مذاکره
مذاکره کردن
مذاکره کننده
مذاهب
مذبح
مذبذب
مذبوح
مذبوحانه
مذکر
مذکور
مذکور در تاریخ ها
مذکور در فوق
مذکور درداستان ها
مذمت
مذمت کردن
مذموم
مذموم دانستن
مذهب
مذهب بودا
مذهب تسنن
مذهب زردشتی
مذهب کاتولیک
مذهب لاما
مذهب هندو
مذهب یهود
مذهبی
مذهبی افراطی
مذهبی بودن
مذهبی در ظاهر
مذهبی نما
مذیل
مر
مرآت
مرا
مرا فراموش مکن
مرا ننگ آید که
مرابطه
مرات
مراتب
مراتب احترام
مراتع
مراثی
مراجع
مراجعات
مراجعت
مراجعت کردن
مراجعه
مراجعه به آرای عمومی
مراجعه کردن
مراجعه کردن به
مراجعین
مراحل
مراحل اولیه
مراحل پایانی هر چیز
مراحل پله مانند
مراحل تشریفات قانونی
مراحل تصلیب
مراحل قانونی
مراد
مراد دل
مراد رسان
مرادف
مرارت
مرارت آور
مراره
مراسلات پستی
مراسله
مراسم
مراسم آغاز
مراسم ازدواج
مراسم افتتاح
مراسم اقامه دعا و اشهد گویی
مراسم انتصاب کشیش
مراسم با شکوه و تاریخی
مراسم بخشش گناهان
مراسم بدرود
مراسم بلوغ و تکلیف
مراسم پایان تحصیل
مراسم پرده برداری
مراسم تاریخی
مراسم تو خالی
مراسم ختم
مراسم خیره کننده
مراسم دفن و کفن
مراسم رسمی
مراسم رسمی پذیرش به عضویت
مراسم شامگاه
مراسم شب عید
مراسم عبادت
مراسم عروسی
مراسم عضویت
مراسم فروآوری پرچم
مراسم قانونی را انجام دادن
مراسم کفن و دفن
مراسم مذهبی
مراسم مذهبی را انجام دادن
مراسم مذهبی شب سال نو مسیحی
مراعات
مراعات کردن
مراعات کننده
مراعات کننده حال دیگران
مرافعه
مرافعه جو
مرافعه دادگاهی
مرافعه کردن
مرافقت
مراق
مراقب
مراقب باشید که
مراقب بودن
مراقب پنهانی
مراقب در امتحانات
مراقبت
مراقبت در امتحان کتبی
مراقبت در روز
مراقبت کردن
مراقبت کردن در امتحانات
مراقبت نشده
مراقبت های بعدی
مراقبت های ویژه
مراقد
مراکب
مراکز
مراکش
مراکشی
مرال
مرام
مرام آموزی
مرام اشتراکی
مرام شناس
مرامنامه
مرامی
مراوده
مرایا
مرایحه
مرئوس
مرئی
مرئی شدن
مرئی کردن
مربا
مربا کردن
مربائی
مربای بالنگ
مربای پرتقال
مربع
مربع کردن
مربعی
مربوط
مربوط بودن
مربوط بودن به
مربوط بودن به چیزی
مربوط به
مربوط به اوقات کم مصرف
مربوط به ایام اخیر
مربوط به جای سرپوشیده
مربوط به جهاز هاضمه
مربوط به چیزی
مربوط به حال
مربوط به داخل کشور
مربوط به زمان گذشته
مربوط به زندگی نامه ی شخصی
مربوط به سرتاسر کشور
مربوط به طرز عمل
مربوط به کسی
مربوط به کسی بودن
مربوط به مسابقات المپیک
مربوط به هم
مربوط به همه
مربوط به هیئت دولت
مربوط ساختن
مربوط شدن
مربوط کردن
مربوطه
مربی
مربی اسب
مربی گری
مربی گری دانشگاه
مربی نجات غریق
مربی ورزش و هنر پیشگی
مرتاض
مرتاض منش
مرتب
مرتب اضافه شدن بهره پول
مرتب با چیزی ور رفتن
مرتب خانه عوض کردن
مرتب در حال وول خوردن
مرتب در فکر و غم
مرتب سازی
مرتب سازی مجدد
مرتب کردن
مرتب کردن اسناد
مرتب کردن مو
مرتب موی دماغ شدن
مرتب نشده
مرتب نوشتن در
مرتب و منظم
مرتبا
مرتبا آزار دادن
مرتبا به جایی رفتن
مرتبا یادداشت کردن
مرتبت
مرتبط
مرتبط از نظر منطقی
مرتبط پنداشتن
مرتبط شدن
مرتبط شدن با لولا
مرتبط شدن با مفصل
مرتبط کردن
مرتبط کردن با لولا
مرتبط کردن با مفصل
مرتبه
مرتجع
مرتد
مرتد شدن
مرتد کردن
مرتضوی
مرتضی
مرتع
مرتعش
مرتعش از ترس
مرتعش از سرما
مرتعش بودن
مرتعش شدن
مرتعش کردن
مرتفع
مرتفع تر بودن
مرتفع شدن
مرتفع کردن
مرتکب
مرتکب خطا شدن
مرتکب زنای به زور شدن
مرتکب شدن
مرتکب شدن طبق نقشه
مرتکب قتل نفس شدن
مرتکب گناه شدن
مرتکب لغزش شدن
مرتکب نشده
مرتهن
مرثوس
مرثی
مرثیه
مرثیه مانند
مرجان
مرجان آور
مرجان سیاه
مرجان مار
مرجانه
مرجانی
مرجح
مرجع
مرجع پیشایند
مرجعیت
مرجمک
مرجو
مرجوع
مرجوع داشتن
مرجومک
مرحبا
مرحبا زدن
مرحبا گفتن
مرحبا!
مرحله
مرحله اول
مرحله اولیه
مرحله به مرحله
مرحله به مرحله انجام دادن
مرحله حساس
مرحله در مسابقه و سفر
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
...
33
34
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
اشانتیون
امپراطور
ارمغان
برنا
برداشتن
برقرار
بدنسازی
انقراض
محرم
انزوا
انصراف
محل کار
انقباض
اندیشه
محله