جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻🎓
خرید اشتراک
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "پ" (صفحه 5)
پختن ماهی روی تخته
پختنی
پخته
پخته روی کباب پز
پخته شدن
پخته شده در دیزی
پخته شده در دیگ
پخته شده در شکر
پخته شده در شیره
پخته شده در قوطی
پخته کردن
پختی
پخج کردن
پخسان
پخش
پخش آذین کردن
پخش اخبار
پخش پذیر
پخش پول
پخش تلویزیونی
پخش درنگ
پخش زنگوله ای
پخش سازی
پخش سود سهام
پخش شدن
پخش شدن از تلویزیون
پخش شدن توسط تلویزیون
پخش شونده در درون
پخش کتاب و فیلم
پخش کردن
پخش کردن از تلویزیون
پخش کردن امواج رادیویی
پخش کردن توسط تلویزیون
پخش کردن روی چیزی
پخش کردن سهمیه
پخش کردن عقاید
پخش کردن کتاب و فیلم
پخش کردن میان چند چیز
پخش کردن میان چند نفر
پخش کننده
پخش کننده الکترون ها
پخش کننده تلویزیونی
پخش مجدد
پخش و پلا
پخش و پلا شدگی
پخش و پلا شدن
پخش و پلا کردن
پخش و پلایی
پخش همزمان
پخش هنجاری
پخشاندن روی سطح
پخشش
پخششی
پخشگر
پخشیدن
پخشیده
پخل
پخلوچه
پخلیچه
پخمگی
پخمه
پخمه وار
پخی
پدآفند شده
پدافند
پدافند شهروندان
پدافند کردن
پدافند نکردنی
پدافند هوایی
پدافندپذیر
پدافندگر
پدافندی
پدال
پدال دار
پدال دوچرخه
پدال گاز
پدال گاز اتومبیل
پدال ماشین خیاطی
پدپود
پدر
پدر اندر
پدر بودن
پدر پدربزرگ
پدر پزرگ
پدر تعمیدی
پدر جد
پدر خوانده روحانی
پدر روحانی
پدر زن
پدر سالاری
پدر سرورانه
پدر سروری
پدر شوهر
پدر کش
پدر کشتگی
پدر کشی
پدر مآب
پدر مآبانه
پدر مادربزرگ
پدر ملت
پدر و فرزندی
پدر و مادر
پدر و مادری
پدر وار
پدرام
پدران
پدرانه
پدربزرگ
پدرسوخته
پدرگان
پدرم نوشت که
پدرمآبی
پدرمرده
پدری
پدری کردن در حق کسی
پدفند کردن با جاخالی دادن
پدفند ناکنشی
پدفندگر
پدفندی
پدواز
پده
پدید
پدید آوردن
پدیدار
پدیدار شدن
پدیدار کردن
پدیداری
پدیده
پدیده ای
پدیسار کردن
پدیکور
پذرفتار
پذیرا
پذیرا بودن
پذیرا کردن
پذیراشدگی
پذیراگری
پذیراندن
پذیراندن با زرنگی
پذیرانش
پذیراننده
پذیرانه
پذیرانیدن
پذیرای عقاید و افکار نو
پذیرای عقاید و افکارمتفاوت
پذیرای همگان بدون وقت قبلی
پذیرایی
پذیرایی در گشوده
پذیرایی رسمی
پذیرایی سرشب
پذیرایی شایان
پذیرایی کردن
پذیرایی کردن از
پذیرایی کردن با خوراک
پذیرش
پذیرش استدلال
پذیرش به عضویت طی مراسم
پذیرش پذیری
پذیرش پیشنهاد
پذیرش عقیده
پذیرشگاه
پذیرشگر
پذیرفتار
پذیرفتگار
پذیرفتگی
پذیرفتن
پذیرفتن با میل
پذیرفتن به عضویت
پذیرفتن به همکاری
پذیرفتن پیشنهاد
پذیرفتن چک بانک
پذیرفتن سند
پذیرفتن عقیده
پذیرفتن و نهادی کردن
پذیرفتنی
پذیرفتنی بودن
پذیرفته
پذیرفته شده به پدر خواندگی
پذیرندگی
پذیرنده
پذیره
پذیره نویس
پذیره نویسی
پر
پر آب شدن
پر آب و تاب
پر آب و تابی
پر آرامش
پر آرزو
پر آزار
پر آوا
پر آوایی
پر آه و اوه
پر آه و ناله
پر آه و واه
پر ابتکار
پر ابهت
پر اثر
پر احساس
پر احساس بودن
پر احساسات
پر احساسات افراطی
پر احساسی
پر اختناق
پر ادا و اطوار
پر ادویه بودن
پر اراده
پر ارج
پر ارزش
پر از
پر از آب
پر از آب شدن کشتی
پر از آت و آشغال کردن
پر از اصطلاح
پر از بخار
پر از براده
پر از برجستگی
پر از پوره و غضروف
پر از تار عنکبوت
پر از تپه و ماهور
پر از تراشه
پر از ترس و احترام
پر از جای چرخ
پر از جزئیات غیرضروری
پر از جوش
پر از درخت نخل
پر از دمل
پر از دوده
پر از زگیل
پر از ساختمان
پر از سر و صدا و فعالیت بودن
پر از صنایع ادبی
پر از صنایع هنری
پر از عسل
پر از عکس و اغراق
پر از علف هرزه
پر از قرطاس بازی شدن
پر از قرطاس بازی کردن
پر از گاز دود
پر از گرفتاری و ناهمواری
پر از گرفتگی و اشکال
پر از گریززنی
پر از گل و لای
پر از گل و لای شدن
پر از لفاظی
پر از مشکلات
پر از نوآوری
پر از نی
پر از وراجی
پر ازدحام شدن
پر استخوان
پر استعاره
پر استعداد
پر استقامت
پر اشتها
پر اشک و آه
پر اطناب
پر اغماض تر کردن
پر افتخار
پر اکتان
پر الوان
پر امید و انتظار
پر انحنا
پر اندوه
پر انضباط
پر اولویت
پر ایرمان
پر ایما و اشاره
پر باتلاق
پر بار کردن
پر باری
پر برجستگی
پر برگ
پر بزرگ
پر بسامد
پر بوی
پر بهره
پر پاداش
پر پر
پر پر زدن
پر پرچم
پر پرچمی
پر پژواک
پر پژواکی
پر پستی و بلندی
پر پشم
پر پندارش
پر پهنا
پر پیچ و تاب
پر پیچ و خم بودن
پر پیرایه
پر تاب و توان
پر تب و تاب
پر تپه
پر تپه بودن
پر تپه ماهور
پر تپه و ماهور
پر تخیل
پر تراکم
پر ترحم
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
19
20
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
section
relationship
refresh
quality
privacy
orca
mute
miss
long
english
close
extragalactic
intergalactic
intragalactic
give someone the benefit of the doubt
کاپشن
کندر
گل مریم
گرجستان
مادربزرگ
مانتو
ران
شغال
شغل
شاشیدن
سرماخوردگی
زنبور
زوری
دغدغه
یک