جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ف" (صفحه 9)
فول کردن
فول گرفتن
فولاد
فولاد ضدرنگ
فولاد مانند
فولادی
فولمار
فون شدن دامن
فونت
فونتیک
فوندان
فونوگراف
فهرست
فهرست اسامی
فهرست اشیا
فهرست اعضا
فهرست اعضای پیشنهاد شده برای ژوری
فهرست اعلام و لغات
فهرست افتخار
فهرست افراد
فهرست امکانات
فهرست اموال
فهرست انتظار شغل
فهرست انتظار ورود به دانشگاه
فهرست بازیگران نمایش
فهرست برگه ای
فهرست پستی
فهرست تایید شده
فهرست توضیحات
فهرست حقوق بگیران
فهرست خلاصه
فهرست خوراک
فهرست دانشجویان برجسته
فهرست دروس
فهرست راهنما در آخر کتاب
فهرست رسمی
فهرست رسمی دولتی
فهرست رویدادها
فهرست ساز
فهرست سهام و اوراق بهادار
فهرست سیاه
فهرست ضربه
فهرست ضمیمه ورقه مالیات
فهرست ضمیمه وصیت نامه
فهرست غذا در رستوران
فهرست قیمت ها
فهرست کامل
فهرست کتاب های موجود ناشر
فهرست کردن
فهرست کشته شده ها
فهرست لغزش ها
فهرست مترادفات
فهرست محمولات کشتی
فهرست مراجع
فهرست مردگان در روزنامه
فهرست مسافران و کالاها
فهرست مشروح
فهرست معانی
فهرست مقابله
فهرست مندرجات
فهرست موجودی
فهرست موجودی را تهیه کردن
فهرست نام کمک دهندگان
فهرست نام نویسی شدگان
فهرست نام ها
فهرست نام های جغرافیایی
فهرست نام همکاران
فهرست نام هنرپیشگان
فهرست نامزدهای حزب
فهرست نامه
فهرست نرخ ها
فهرست نشده
فهرست نویسی
فهرست وار گفتن
فهرست واژه ها
فهرست واژه های دانش بخصوص
فهرست واژه های هم چم
فهرست هزینه
فهرست همسنجی
فهرست یادآور
فهرستگری
فهم
فهم پذیر
فهم پذیر کردن
فهم پذیری
فهم چیزی را دشوار کردن
فهم کردن
فهم ناپذیر
فهم ناپذیری
فهم و شعور
فهم هنری
فهماندن
فهماندن با ایما و اشاره
فهماندن بدون صدا و فقط با حرکت دادن لب ها
فهماندن به طور غیر مستقیم
فهمیدگی
فهمیدگی و ادب
فهمیدن
فهمیدن با اشتیاق
فهمیدن به آسانی
فهمیدنی
فهمیدنی کردن
فهمیده
فهمیده ترها
فهمیده و مودب
فهیم
فهیم نما
فی
فی البداهه
فی البداهه گفتن
فی البداهه گویی
فی البداهه نوازی کردن
فی البدیهه
فی الجمله
فی الحال
فی الحقیقه
فی الفور
فی المثل
فی المجلس
فی المجلس گفتن
فی الواقع
فی حد ذاته
فی زدن
فی مابین
فی نفسه
فیاض
فیبر
فیبر شیشه
فیبر نوری
فیبروز
فیبروز کیسه ای
فیبروزیت
فیبریلاسون
فیبرین
فیبرینوژن
فیبولا
فیثاغورث
فیثاغورثی
فیجی
فیدل گرا
فیروز
فیروزه
فیروزه ای
فیروزه رنگ
فیروزی
فیزیک
فیزیک اتمی
فیزیک ذرات
فیزیک ذرات اتمی
فیزیک زمین
فیزیک فضایی
فیزیک کیهانی
فیزیک هسته ای
فیزیکدان
فیزیکی
فیزیولژی
فیزیولژیکی
فیزیولوژی
فیزیولوژیست
فیس
فیس آمیز
فیس پالم
فیس کردن
فیس و افاده
فیستول
فیش
فیش حقوق
فیش غذا
فیش فیشه
فیش کردن
فیصله دادن
فیض
فیض الله
فیض بخش
فیض حضور
فیضان
فیف کردن
فیکوس
فیل
فیل دریایی
فیل دوقس
فیل سفید
فیلادلفیا
فیلاکتری
فیلبان
فیلتر
فیلتردار
فیلترشکن
فیلتن
فیلدمارشال
فیلسوف
فیلسوف وار حرف زدن
فیلسوفانه
فیلگوش
فیلم
فیلم آزاد برای عموم
فیلم آماده برای عکس برداری
فیلم آماده برای فیلم برداری
فیلم استریپ
فیلم اشخاص لخت
فیلم اصلی
فیلم بازی کردن
فیلم بردار
فیلم برداری کردن
فیلم بلند
فیلم پردازی
فیلم ترسناک
فیلم خبری
فیلم دان دوربین عکاسی و فیلم برداری
فیلم سینما
فیلم سینمایی
فیلم صامت
فیلم عکس برداری شده
فیلم کابویی
فیلم کابویی ایتالیایی
فیلم کوتاه
فیلم مستند
فیلم منفی
فیلم ناطق
فیلم وسترن
فیلم وسترن ایتالیایی
فیلم هرزه
فیلمبرداری
فیلمنامه
فیلمنامه مصور
فیلمنامه مصور تهیه کردن
فیلمنامه نویس
فیلمنامه نویسی
فیلمی
فیلو
فیلودندرون
فیله
فیله کردن گوشت
فیله مینیون
فیلیپین
فیلیپینی
فیلیسطین
فین
فین فین
فین فین کردن
فین فین کردن با صدای بلند
فین فینی
فین کردن
فین کنان گفتن
فینال
فینال در مسابقه
فینالیست در مسابقه
فینچ
فینه
فینیقیه
فینیکس
فیوری ها
فیوز
فیوز بمب را برداشتن
فیوز خودکار
فیوزفشنگی
فیوژن
فیومه گرفتن
فیومه گیر
فیومه گیری
فیه
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
glasses
glass
ticket
taxi
wheel
boat
water
pail
cafe
trousers
bedroom
table
nose
bird
elephant
box
money
towel