فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Flexuous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیچاپیچ، پیچ وخم‌دار، مارپیچ، موجی، نرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the flexuous bed of the stream

بستر پرپیچ‌وخم جویبار

leaves with flexuous margins

برگ‌های دارای لبه‌ی کنگره‌ای

نمونه‌جمله‌های بیشتر

flexuous shadows

سایه‌های لرزان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flexuous

  1. adjective repeatedly curving in alternate directions
    Synonyms:
    winding sinuous tortuous serpentine meandrous snaky anfractuous
  1. adjective capable of being shaped, bent, or drawn out, as by hammering or pressure
    Synonyms:
    flexible pliable plastic malleable workable pliant supple ductile flexile

ارجاع به لغت flexuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flexuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flexuous

لغات نزدیک flexuous

پیشنهاد بهبود معانی