فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ice-cold

ˌaɪsˈkoʊld ˈaɪsˈkəʊld

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بسیار سرد، مثل یخ

The weather was ice-cold.

هوا خیلی سرد بود.

My hands were ice-cold.

دستانم مثل یخ شده بود.

adjective

بسیار سرد، بسیار بی‌احساس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Despite his charming appearance, he had an ice-cold demeanor that made it difficult to connect with him.

علی‌رغم ظاهر جذابش، رفتاری بسیار سرد داشت که ارتباط با او را دشوار می‌کرد.

the boss's ice-cold response to the employee's idea

پاسخ بسیار سرد رئیس به ایده‌ی کارمند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ice-cold

  1. adjective very cold
    Synonyms:
    freezing icy bitter arctic wintry cold chill bitterly cold cutting piercing raw frozen glacial polar sub-zero algid gelid brumal Siberian
    Antonyms:
    hot warm burning hot

ارجاع به لغت ice-cold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ice-cold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ice-cold

لغات نزدیک ice-cold

پیشنهاد بهبود معانی