سلامت روان پرهیجان، پرانرژی، شیدا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سلامت روان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The manic puppy ran around the room, knocking over everything in its path.
تولهسگ پرهیجان در اطراف اتاق دوید و به هرچیزی که سر راهش بود، ضربه زد.
I could hardly keep up with her manic enthusiasm for the new project.
من بهسختی توانستم با ذوقوشوق پرانرژی او برای پروژهی جدید ادامه دهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manic