امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Watchkeeper

American: ˈwɑːtʃˌkiːpər / / ˈwɒːtʃ- British: ˈwɒtʃˌkiːpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(علوم و فنون دریایی) افسر نگهبان عرشه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Watchkeepers are ready to assist in case of trouble.
- افسران نگهبان عرشه، آماده‌ی کمک‌رسانی در صورت بروز مشکل هستند.
- The watchkeeper is responsible for the safety of the ship.
- افسر نگهبان مسئول ایمنی کشتی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد watchkeeper

  1. noun person who guards, is on lookout
    Synonyms:
    caretaker curator custodian detective flagger guard keeper lookout observer patrol picket police officer ranger scout security guard security officer sentinel sentry signaller spotter spy ward warden watch watcher

ارجاع به لغت watchkeeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «watchkeeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/watchkeeper

لغات نزدیک watchkeeper

پیشنهاد بهبود معانی