جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 22)
بلا اعتبار کردن
بلا انقطاع
بلا تخلف
بلا تردید
بلا توقف
بلا جواب
بلا جواب گذاشتن با زرنگی
بلا در
بلا دفاع
بلا شرط
بلا عزل
بلا کش
بلا مصرف کردن
بلا نسبت
بلاتکلیف
بلاتکلیفی
بلاد
بلادت
بلادر
بلادرنگ
بلادن
بلادون
بلادیده
بلاروس
بلازا
بلازده کردن
بلاشک
بلاعوض
بلاغ
بلاغت
بلاغتی
بلافاصله
بلافاصله پس از این
بلافصل
بلاک جک
بلاگ
بلاگردان
بلال
بلامقدمه
بلامقدمه راهی کردن
بلامنازع
بلاواسطه
بلاهت
بلای آسمانی
بلای عظیم
بلای عمومی
بلبرینگ
بلبرینگ غلتکی
بلبشو
بلبشویی
بلبل
بلبل زرد
بلخشیدن
بلد
بلد بودن
بلد شدن
بلدان
بلدرچین
بلدی
بلدیه
بلز پاسکال
بلژیک
بلژیکی
بلسان
بلسان اسرائیل
بلسان مکی
بلسان هندی
بلشویک
بلشویکی
بلع
بلع کردن
بلعجب
بلعیدن
بلغار
بلغارستان
بلغارستانی
بلغاری
بلغم
بلغمی
بلغمی مزاجی
بلغور
بلغور جودوسر
بلغور ذرت
بلغور کردن
بلغور مانند
بلفاست
بلفضول
بلکفت
بلکفد
بلکفد دادن
بلکه
بلکه خواب باشد
بلگراد
بلم
بلم سواری
بلند
بلند آشیان
بلند آوا
بلند آوازگی
بلند آوازه
بلند بالا
بلند بالا و نیرومند
بلند بالایی
بلند بودن
بلند پایگان
بلند پایه
بلند پایه کردن
بلند پایه ها
بلند پروازی
بلند حرف زدن
بلند خواندن
بلند سازی
بلند شدگی آلت تناسلی
بلند شدن
بلند شدن از جا
بلند شدن اسب روی دو پا
بلند شدن نرم و آرام از جای خود
بلند شده
بلند قد
بلند کردن
بلند کردن از جا
بلند کردن از خانه
بلند کردن با جک
بلند کردن با چنگال
بلند کردن با چنگک
بلند کردن با زحمت
بلند کردن بدون اجازه
بلند کردن به کمک دیلم
بلند کردن پول
بلند کردن دست هنگام رای گیری
بلند کردن سر خود
بلند کردن نرم و آرام از جای خود
بلند کردن و انداختن
بلند کردن و پرتاب کردن
بلند کردن وزنه در حال خوابیدن به پشت بر روی نیمکت
بلند گو
بلند مرتبگی
بلند نظری
بلند و با حرارت آواز خواندن
بلند و باریک
بلند و عمود
بلند و فراخ
بلند و گوشخراش
بلند و مصنوعی حرف زدن
بلند و ناهنجار
بلند و واضح
بلند همتی
بلندا
بلنداب
بلندایی
بلندپرواز
بلندپروازی
بلندتر
بلندتر بودن
بلندتر بودن از
بلندتر شدن
بلندتر کردن
بلندترین
بلندترین مرحله
بلندترین نقطه
بلندجاه
بلندقامت
بلندکردن پول
بلندکن
بلندکننده
بلندگو
بلندگوی بم
بلندگوی پر بسامدی
بلندگوی دستی
بلندنظر
بلندهمت
بلندی
بلندی از سطح دریا
بلندی زمین
بلندی صدا
بلندی طاق
بلندی قدم
بلندی مکان
بلندی ها
بلندی هراسی
بلندین
بلوا
بلوا آمیز
بلوا راه انداختن
بلوا کردن
بلوا گرانه
بلوار
بلواگر
بلوپر
بلور
بلور آلات
بلور تراشیده
بلور شدگی
بلور شدن
بلور کوهی
بلور لایه
بلورسان
بلورشناسی
بلورکردن
بلورنگری
بلوروس
بلوره کردن
بلورین
بلوز
بلوز آستین بلند پشمی
بلوز رکابی زنانه
بلوز زنانه
بلوز زنانه به طرح پیراهن مردانه
بلوز گشاد
بلوز لوله وار زنانه
بلوز نظامی
بلوز و شلوار سرهم و چسبان زنانه
بلوط
بلوط آور
بلوط اروپایی
بلوط بار
بلوط سان
بلوط مانند
بلوط همیشه سبز
بلوطه
بلوطی
بلوغ
بلوف
بلوف زدن
بلوف زن
بلوف کسی را دیدن
بلوک
بلوک سیمانی جدول خیابان
بلوک گردی کردن برای اجرای نمایش
بلوک گردی کردن برای ایراد سخنرانی
بلوکه
بلوکه کردن
بلوند
بله
بله بله چی
بله قربان گو
بله گفتن
بلهوس
بلهوسانه
بلهوسی
بلی
بلی!
بلیات
بلیپ
بلیت
بلیت اتوبوس و غیره
بلیت انتقال
بلیت ترا فرست
بلیت صادر کردن
بلیت فروش بازار سیاه
بلید
بلیز
بلیط
بلیط ارزان
بلیط باران
بلیط بازگشت
بلیط بخت آزمایی
بلیط تمام فصل
بلیط توریست
بلیط چی ترن و اتوبوس
بلیط درجه دو هواپیما
بلیط دوسره
بلیط رایگان
بلیط رفت و آمد مکرر اتوبوس و ترن های شهری
بلیط رفت و برگشت
بلیط غذا
بلیط فروش
بلیط مجانی
بلیط مجدد
بلیط ورود
بلیط یکسره
بلیطچی زن
بلیع
بلیغ
بلیله
بلیه
بم
بم ترین صدای مردانه
بم کردن
بمب
بمب آتش زا
بمب آتشزا
بمب اتم
بمب اتم زدائی
بمب اتم زدایی کردن
بمب اتمی
بمب اتمی همجوشی
بمب افکن
بمب انداختن
بمب انداز
بمب ایدروژنی
بمب بطری
بمب پستی
بمب پلاستیکی
بمب خانه
بمب خمیری
بمب خوشه ای
بمب دروازه شکن
بمب دستی
بمب دود زا
‹
1
2
...
19
20
21
22
23
24
25
...
40
41
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
glasses
glass
ticket
taxi
wheel
boat
water
pail
cafe
trousers
bedroom
table
nose
bird
elephant
box
money
towel