آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Trig

ˈtrɪɡ ˈtrɪɡpɔɪnt

معنی trig

noun verb - transitive adjective

قابل اعتماد، وفادار، فعال، سرحال، منبسط، تر‌وتمیز، دویدن، چهار نعل رفتن، شیک، خودآرا، خط شروع مسابقه، خندق، از حرکت بازداشتن (مثل چرخ ماشین)، علامت گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد trig

  1. adjective being or in accordance with the current fashion
  1. adjective in good order or clean condition
  1. verb to make neat and trim; make presentable.
    Synonyms:
  1. noun the mathematics of triangles and trigonometric functions
    Synonyms:

ارجاع به لغت trig

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trig» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trig

لغات نزدیک trig

پیشنهاد بهبود معانی