با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Investigation

ɪnˌvestɪˈɡeɪʃn ɪnˌvestɪˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    investigations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
تحقیق، رسیدگی، بررسی، کند و کاو، باز جویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- according to the investigations conducted by the police ...
- طبق تحقیقاتی که توسط پلیس انجام شده...
- our investigations show that ...
- بررسی‌های ما نشان می‌دهد که ...
- the investigation of the causes of a phenomenon
- بررسی علل یک پدیده
noun uncountable
عمل بررسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد investigation

  1. noun thorough check
    Synonyms: analysis, case, delving, examination, exploration, fact-finding, gander, hearing, hustle, inquest, inquiry, inquisition, inspection, legwork, observation, observing, pike, probe, probing, quest, quiz, research, review, scrutiny, search, sounding, study, survey, surveying

لغات هم‌خانواده investigation

ارجاع به لغت investigation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «investigation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/investigation

لغات نزدیک investigation

پیشنهاد بهبود معانی