منقضی شدن، تمام شدن، باطل شدن، از درجهی اعتبار ساقط شدن (مدرک و قرارداد و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The warranty on my laptop has run out.
وارانتی لپتاپ من تمام شده است.
My passport will run out in two months, so I need to renew it before I travel.
گذرنامهام دو ماه دیگر از درجهی اعتبار ساقط خواهد شد، بنابراین باید پیش از سفر آن را تمدید کنم.
تمام شدن، ته کشیدن (موادغذایی و بنزین و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The battery in my phone is about to run out.
باتری گوشی من در حال تمام شدن است.
The printer ink has run out, we need to replace it.
جوهر چاپگر ته کشیده است، باید آن را تعویض کنیم.
تمام کردن، به پایان رساندن
I need to run out this project before the deadline.
باید این پروژه را پیش از موعد مقرر تمام کنم.
She ran out the marathon in just under three hours.
او در کمتر از سه ساعت ماراتن را به پایان رساند.
بیرون کردن، اخراج کردن، بیرون راندن، بیرون انداختن
The landlord decided to run out the troublesome tenant who never paid their rent on time.
صاحبخانه تصمیم گرفت مستأجر مشکلساز را که هرگز اجارهاش را بهموقع پرداخت نکرده بود، بیرون کند.
The coach decided to run out the player from the team due to his bad behavior and attitude.
مربی تصمیم گرفت این بازیکن را به دلیل رفتار و برخورد بدش از تیم بیرون کند.
ورزش (کریکت) بیرون راندن، سوزاندن (چوبزن)
The bowler was able to run out the opposition's opening batsman.
این پرتابکننده توانست چوبزن حریف را بسوزاند.
The wicketkeeper ran out the batsman.
ویکتکیپر، ضربهزن را بیرون راند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «run out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/run-out