فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Civilize

ˈsɪvlaɪz ˈsɪvl-aɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    civilized
  • شکل سوم:

    civilized
  • سوم شخص مفرد:

    civilizes
  • وجه وصفی حال:

    civilizing

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی civilise است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    متمدن کردن، متمدن شدن
    • - They tried to civilize savages.
    • - آنان سعی می‌کردند وحشیان را متمدن کنند.
    • - The Romans considered themselves civilized.
    • - رومی‌ها خود را متمدن می‌پنداشتند.
    • - civilized and uncivilized
    • - متمدن و بی‌تمدن، شهرا و ناشهرا
    • - We must find a teacher who can civilize these mischievous children.
    • - باید معلمی پیدا کنیم که این بچه‌های شرور را آدم کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد civilize

  1. verb make cultured; develop
    Synonyms: acculturate, acquaint, advance, better, cultivate, edify, educate, elevate, enlighten, ennoble, enrich, ethicize, foster, help forward, humanize, idealize, improve, indoctrinate, inform, instruct, polish, promote, reclaim, refine, sophisticate, spiritualize, tame, uplift

ارجاع به لغت civilize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «civilize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/civilize

لغات نزدیک civilize

پیشنهاد بهبود معانی