فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Civilize

ˈsɪvlaɪz ˈsɪvl-aɪz

گذشته‌ی ساده:

civilized

شکل سوم:

civilized

سوم‌شخص مفرد:

civilizes

وجه وصفی حال:

civilizing

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی civilise است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

متمدن کردن، متمدن شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They tried to civilize savages.

آنان سعی می‌کردند وحشیان را متمدن کنند.

The Romans considered themselves civilized.

رومی‌ها خود را متمدن می‌پنداشتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

civilized and uncivilized

متمدن و بی‌تمدن، شهرا و ناشهرا

We must find a teacher who can civilize these mischievous children.

باید معلمی پیدا کنیم که این بچه‌های شرور را آدم کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد civilize

  1. verb make cultured; develop
    Synonyms:
    develop improve advance promote cultivate educate instruct inform refine better enrich elevate polish uplift foster tame humanize enlighten indoctrinate acculturate acquaint ennoble idealize reclaim ethicize spiritualize sophisticate

ارجاع به لغت civilize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «civilize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/civilize

لغات نزدیک civilize

پیشنهاد بهبود معانی