سومشخص مفرد:
employsوجه وصفی حال:
employingبهکارگرفتهشده، استخدامشده، به کار گماشتهشده، مشغولبهکار، شاغل
Her husband is not currently employed.
شوهرش در حال حاضر مشغولبهکار نیست.
the employed population
جمعیت شاغل
(شرکت و سازمان و غیره) شاغلان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The self-employed pay national insurance at a lower rate than the employed.
افراد خویشفرما در مقایسه با شاغلان [در شرکتها] مبلغ کمتری بهعنوانِ بیمهی ملی میپردازند.
The Conservatives have created greater cleavages between the employed and the unemployed.
محافظهکاران شکاف های عمیقتری بین شاغلان و بیکاران ایجاد کردهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «employed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/employed