آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

History

ˈhɪstri ˈhɪstri

شکل جمع:

histories

معنی history | جمله با history

noun countable uncountable A2

تاریخ، تاریخچه، پیشینه، سرگذشت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

He will go down in history as a cowardly commander.

تاریخ از او به عنوان یک فرمانده ترسو یاد خواهد کرد.

Their bravery will make history.

شجاعت آنان در تاریخ خواهد آمد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His name will be recorded in history.

اسم او در تاریخ ثبت خواهد شد.

a history of Iran

تاریخ ایران

a history of the life and adventures of Mulla Nasroldin

تاریخچه‌ی زندگی و ماجراهای ملانصرالدین

natural history

تاریخ طبیعی

a discovery that made medical history

کشفی که در تاریخ پزشکی ثبت است

the highest salary in television history

بالاترین حقوق در تاریخ تلویزیون

the strange history of my hat

ماجرای شگفت‌انگیز کلاه من

The novel describes the history of the love and vengeance of a blind man.

آن رمان داستان عشق و انتقام مرد کوری را بیان می‌کند.

noun uncountable informal

گذشته، چیز تمام‌شده (موضوعی یا شخصی که در گذشته بوده دیگر اهمیتی ندارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Once the new manager took over, all the old rules became history.

از وقتی مدیر جدید سر کار آمد، تمام قوانین قدیمی به تاریخ پیوستند.

"What about Dan – are you still seeing him?" "Oh, he’s history."

«دن چی؟ هنوز باهاش در ارتباطی؟» «نه، اون دیگه گذشته‌ست.»

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The election is history now.

حالا دیگر آن انتخابات شده است.

noun singular countable C1

سابقه، پیشینه (اتفاقی که بارها رخ می‌دهد)

The company has a history of delivering projects late.

آن شرکت سابقه‌ی تأخیر در تحویل پروژه‌ها را دارد.

This area has a history of flooding during the rainy season.

این منطقه در فصل بارندگی سابقه‌ی سیل‌های مکرر دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new doctor was not familiar with the patient's medical history.

دکتر جدید با سوابق پزشکی بیمار آشنا نبود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد history

  1. noun past events, experiences
    Synonyms:
    past yesterday bygone times old days days of old ancient times antiquity olden days good old days days of yore yesteryear
    Antonyms:

Collocations

go down in history

در تاریخ ذکر شدن

case history

خلاصه پرونده، شرح حال

study history

مطالعه تاریخ، تاریخ خواندن

browsing history

تاریخچه‌ی مرور، سابقه‌ی مرور (فهرستی از وبگاه‌ها و صفحاتی که کاربر با استفاده از مرورگر از آن‌ها بازدید کرده است)

Idioms

make history

کار مهم کردن، کار قابل ذکر در تاریخ انجام دادن

لغات هم‌خانواده history

سوال‌های رایج history

شکل جمع history چی میشه؟

شکل جمع history در زبان انگلیسی histories است.

ارجاع به لغت history

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «history» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/history

لغات نزدیک history

پیشنهاد بهبود معانی