۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Translate

trænsˈleɪt / / trænz- trænsˈleɪt / / trænz-

گذشته‌ی ساده:

translated

شکل سوم:

translated

سوم‌شخص مفرد:

translates

وجه وصفی حال:

translating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive B1

ترجمه کردن، برگرداندن، معنی کردن، تفسیر کردن

My father translated several English books into Persian.

پدرم چندین کتاب انگلیسی را به فارسی برگردانده است.

The text will not translate easily.

این متن به‌راحتی ترجمه نمی‌شود.

verb - intransitive verb - transitive C2

تبدیل کردن، عملی کردن، اجرایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The coach's strategies failed to translate into victories on the field.

استراتژی‌های مربی نتوانستند برای پیروزی در زمین اجرایی شوند.

The artist aims to translate her vision into a stunning mural.

این هنرمند قصد دارد دید خود را به نقاشی دیواری خیره‌کننده‌ای تبدیل کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His enthusiasm did not translate into effective results on the project.

شوروشوق او به نتایج مؤثر در این پروژه تبدیل نشد.

to translate words into action

حرف را به عمل درآوردن

verb - transitive

اقتصاد تبدیل کردن (ارز)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

We need to translate the sales figures from yen into dollars for accurate comparison.

برای مقایسه‌ی دقیق باید ارقام فروش را از ین به دلار تبدیل کنیم.

The software can automatically translate the transaction amounts into multiple currencies.

این نرم‌افزار می‌تواند به‌طور خودکار مبلغ معامله را به چند ارز تبدیل کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد translate

  1. verb interpret, explain
    Synonyms:
    explain decode simplify make clear render put convert reword construe elucidate spell out paraphrase gloss explicate transcribe turn transpose do into decipher metaphrase transliterate
  1. verb change
    Synonyms:
    turn alter transform convert transpose transmute metamorphose transfigure transmogrify
    Antonyms:
    stagnate

سوال‌های رایج translate

معنی translate به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Translate» در زبان فارسی به «ترجمه کردن» یا «برگرداندن» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «translate» به معنای انتقال معنا، مفهوم یا متن از یک زبان به زبان دیگر است. این فرآیند شامل درک صحیح متن اصلی، انتخاب کلمات و ساختارهای مناسب در زبان مقصد و حفظ دقت و روانی در بیان است. ترجمه یکی از مهم‌ترین ابزارهای ارتباطی میان فرهنگ‌ها و ملت‌ها محسوب می‌شود و نقش کلیدی در انتقال دانش، ادبیات، علم، و اطلاعات دارد.

در دنیای امروز که ارتباطات بین‌المللی و تعاملات فرهنگی بسیار گسترده شده‌اند، ترجمه اهمیت بیشتری یافته است. این فرآیند فقط محدود به ترجمه‌ی متون مکتوب نیست، بلکه شامل ترجمه‌ی شفاهی (مثل مترجمی همزمان در کنفرانس‌ها)، ترجمه‌ی نرم‌افزارها، زیرنویس فیلم‌ها، و حتی ترجمه‌ی ماشینی با استفاده از هوش مصنوعی می‌شود. هرکدام از این انواع ترجمه نیازمند مهارت‌ها و تخصص‌های خاص خود هستند تا پیام به درستی منتقل شود.

از نظر تاریخی، ترجمه همواره یکی از شاخه‌های مهم فرهنگ و علم بوده است. بسیاری از دانش‌ها و آثار ادبی جهان از طریق ترجمه به زبان‌های دیگر منتقل شده‌اند و این کار باعث غنای فرهنگی و علمی جوامع مختلف شده است. بدون ترجمه، دسترسی به منابع علمی یا ادبیات دیگر فرهنگ‌ها بسیار محدود می‌شد و تعاملات جهانی شکل نمی‌گرفت.

فرآیند ترجمه علاوه بر انتقال معنای لغات، نیازمند درک عمیق از زمینه فرهنگی، اجتماعی، و حتی روانشناسی مخاطب است. مترجم باید دقت کند که پیام نه تنها درست بلکه متناسب با فرهنگ زبان مقصد بیان شود تا موجب سوءتفاهم یا تفسیر نادرست نشود. به همین دلیل، ترجمه یک هنر و تخصص پیچیده است که تلفیقی از دانش زبانی، فرهنگی و هنری است.

با پیشرفت فناوری، ابزارهای ترجمه ماشینی و نرم‌افزارهای هوشمند به کمک مترجمان آمده‌اند تا سرعت و دقت این فرآیند را افزایش دهند. هرچند این ابزارها هنوز جایگزین کامل مهارت انسانی نیستند، اما در بسیاری از موارد کمک بزرگی برای برقراری ارتباط میان زبان‌ها محسوب می‌شوند.

گذشته‌ی ساده translate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده translate در زبان انگلیسی translated است.

شکل سوم translate چی میشه؟

شکل سوم translate در زبان انگلیسی translated است.

وجه وصفی حال translate چی میشه؟

وجه وصفی حال translate در زبان انگلیسی translating است.

سوم‌شخص مفرد translate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد translate در زبان انگلیسی translates است.

ارجاع به لغت translate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «translate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/translate

لغات نزدیک translate

پیشنهاد بهبود معانی