فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Behalf

bɪˈhæf bɪˈhɑːf

شکل جمع:

behalves

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2

بابت، از طرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I speak in his behalf.

از جانب او حرف می‌زنم.

On behalf of the bride and the groom, I wish to thank all the guests.

به نمایندگی عروس و داماد از همه‌ی مهمانان تشکر می‌کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد behalf

  1. noun personal interest
    Synonyms:
    benefit advantage help good welfare profit concern favor support assistance aid service account sake cause part side stead encouragement defense countenance furtherance representation recommendation place

Collocations

in (or on) behalf of

از سوی، به جانبداری از

on behalf of

به نمایندگی از، به وکالت از، از سوی

ارجاع به لغت behalf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «behalf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/behalf

لغات نزدیک behalf

پیشنهاد بهبود معانی