با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Boldfaced

ˈboʊldfeɪst ˈbəʊldfeɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
گستاخ، پررو، چشم‌دریده، ارقه، جسور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
رجوع شود به: boldface
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boldfaced

  1. adjective Rude and disrespectful
    Synonyms: assuming, assumptive, audacious, bold, brash, brazen, cheeky, contumelious, familiar, forward, impertinent, impudent, insolent, malapert, nervy, overconfident, pert, presuming, presumptuous, pushy, sassy, saucy, smart, brassy, flip, fresh, smart-alecky, snippety, snippy, uppish, uppity, wise

ارجاع به لغت boldfaced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boldfaced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boldfaced

لغات نزدیک boldfaced

پیشنهاد بهبود معانی