صفت تفضیلی:
more masculineصفت عالی:
most masculine(مربوط به) مردان، (صدا، رفتار و غیره) مردانه، مردوار، مردمانند، (زن) مردصفت، مثل مردان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
She was accompanied by a masculine member of her family.
یکی از مردانِ قبیلهاش او را همراهی میکرد.
His mother was a large woman with a masculine voice.
مادرش زن درشتاندامی بود که صدایی مردانه داشت.
(دستور) جنس مذکر، کلمهی مذکر، صیغهی مذکر
(موسیقی) دارای کادانس که با تن موکد پایان مییابد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «masculine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/masculine