گذشتهی ساده:
paintedشکل سوم:
paintedسومشخص مفرد:
paintsشکل جمع:
paintingsهنر تابلو، نگار، نقاشی (تصویر)، نقاشی (اشاره به رنگ کردن در و دیوار و ...)
Her paintings are displayed in museums.
تابلوهای او را در موزهها نشان میدهند.
one of Sohrab Sepehry's famous paintings
یکی از نقاشیهای معروف سهراب سپهری
هنر نقاشی (مهارت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Painting is his main hobby.
نقاشی سرگرمی اصلی اوست.
They were taught painting and drawing at art college.
نقاشی و طراحی در دانشکدهی هنر به آنها آموزش داده شد.
گذشتهی ساده painting در زبان انگلیسی painted است.
شکل سوم painting در زبان انگلیسی painted است.
شکل جمع painting در زبان انگلیسی paintings است.
سومشخص مفرد painting در زبان انگلیسی paints است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «painting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/painting