آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ اسفند ۱۴۰۲

    Painting

    ˈpeɪntɪŋ ˈpeɪntɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    painted

    شکل سوم:

    painted

    سوم‌شخص مفرد:

    paints

    شکل جمع:

    paintings

    معنی painting | جمله با painting

    noun countable uncountable A2

    هنر تابلو، نگار، نقاشی (تصویر)، نقاشی (اشاره به رنگ کردن در و دیوار و ...)

    Her paintings are displayed in museums.

    تابلوهای او را در موزه‌ها نشان می‌دهند.

    one of Sohrab Sepehry's famous paintings

    یکی از نقاشی‌های معروف سهراب سپهری

    noun uncountable

    هنر نقاشی (مهارت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Painting is his main hobby.

    نقاشی سرگرمی اصلی اوست.

    They were taught painting and drawing at art college.

    نقاشی و طراحی در دانشکده‌ی هنر به آن‌ها آموزش داده شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد painting

    1. noun a work of art
      Synonyms:
      art picture drawing design representation artwork composition portrait sketch depiction landscape canvas delineation portrayal likeness mural oil watercolor cityscape seascape abstract design oil-painting water color house painting
    1. noun the act of applying paint
      Synonyms:
      coating covering decorating brushing varnishing enameling airbrushing splashing daubing calcimining the brush
    1. verb to apply cosmetics
      Synonyms:
      powdering
    1. verb to protect, or decorate by painting
      Synonyms:
      coating applying decorating tinting brushing ornamenting swabbing daubing stippling
    1. verb apply colored tint, often to make design
      Synonyms:
      coloring coating staining shading tinting washing varnishing decorating brushing daubing designing sketching depicting representing portraying outlining delineating picturing drafting composing limning enamelling pretending
      Antonyms:
      stripping

    لغات هم‌خانواده painting

    • noun
      paint, painter, painting, repaint
    • adjective
      painterly
    • verb - transitive
      paint, repaint

    سوال‌های رایج painting

    گذشته‌ی ساده painting چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده painting در زبان انگلیسی painted است.

    شکل سوم painting چی میشه؟

    شکل سوم painting در زبان انگلیسی painted است.

    شکل جمع painting چی میشه؟

    شکل جمع painting در زبان انگلیسی paintings است.

    سوم‌شخص مفرد painting چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد painting در زبان انگلیسی paints است.

    ارجاع به لغت painting

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «painting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/painting

    لغات نزدیک painting

    • - painter
    • - painterly
    • - painting
    • - painty
    • - pair
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.