آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Dug

    dʌɡ dʌɡ

    گذشته‌ی ساده:

    dug

    شکل سوم:

    dug

    سوم‌شخص مفرد:

    digs

    وجه وصفی حال:

    digging

    معنی dug | جمله با dug

    گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل dig

    The man dug a hole two feet deep.

    مرد حفره‌ای به عمق دو فوت [۶۰/۹۶ سانتی‌متر] کند.

    The dog dug a hole in the garden searching for buried treasure.

    او حفره‌ای در باغ حفر کرد و به دنبال گنج مدفون گشت.

    noun countable

    جانورشناسی پستان

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The cow's dugs were like two full, pendulous sacks.

    پستان‌های گاو، مانند دو کیسه‌ی پر و آویزان بودند.

    The udder of a cow can hold several gallons of milk at a time.

    پستان گاو می‌تواند چندین گالن شیر را در یک زمان در خود نگه دارد.

    noun countable

    ممه (زن)

    He loves to suck her dugs.

    دوست داره ممه‌هاش رو بمکه.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dug

    1. verb to like
      Synonyms:
      loved liked enjoyed relished savored
      Antonyms:
      disliked
    1. verb get the meaning of something
      Synonyms:
      understood got grasped comprehended recognized followed saw apprehended sensed fathomed caught accepted took conceived read compassed twigged kent
      Antonyms:
      misunderstood
    1. verb remove the inner part or the core of
      Synonyms:
      cleaned excavated deepened bored drilled scooped shovelled gouged delved channelled undermined mucked spaded tilled depressed grubbed forked elevated
      Antonyms:
      filled buried embedded
    1. verb poke or thrust abruptly
      Synonyms:
      poked jabbed nudged prodded jogged stabbed
    1. verb to cause to penetrate with force
      Synonyms:
      thrust drove rammed run plunged stuck stabbed sunk
    1. verb work hard
      Synonyms:
      labored toiled worked delved investigated probed explored uncovered unearthed discovered understood grasped got excavated disinterred exhumed rooted sifted tilled ground shovelled spaded scooped removed emptied extricated produced liked enjoyed thrust plunged poked jabbed holed punched nudged cracked taunted insulted gibed
      Antonyms:
      filled
    1. verb to find by investigation.
      Synonyms:
      uncovered unearthed
    1. verb to go into or through for the purpose of making discoveries or acquiring information
      Synonyms:
      explored investigated inquired probed delved scouted reconnoitered

    سوال‌های رایج dug

    گذشته‌ی ساده dug چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده dug در زبان انگلیسی dug است.

    شکل سوم dug چی میشه؟

    شکل سوم dug در زبان انگلیسی dug است.

    وجه وصفی حال dug چی میشه؟

    وجه وصفی حال dug در زبان انگلیسی digging است.

    سوم‌شخص مفرد dug چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد dug در زبان انگلیسی digs است.

    ارجاع به لغت dug

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dug

    لغات نزدیک dug

    • - duffre
    • - dufy
    • - dug
    • - dugong
    • - dugout
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.