زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Wavy

ˈweɪvi ˈweɪvi

صفت تفضیلی:

wavier

صفت عالی:

waviest

معنی wavy | جمله با wavy

adjective

پرچین و شکن، پرموج، پرتلاطم، جنبش به عقب و جلو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a wavy lake

دریاچه‌ی پرموج

a wavy terrain

زمین ناهموار

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a wavy flame

شعله‌ی لرزان

the wavy surface of the wall

رویه‌ی موج‌دار دیوار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wavy

  1. adjective sinuous
    Synonyms:
    curved waving winding rolling undulating wavelike curly coiled undulate rippled snaky squiggly undulant flexuous sinuate undulated undulatory crinkled bumpy crinkly vermiculate plangent unstable
  1. adjective unsteady
    Synonyms:
    wavering fluctuating vibrating
  1. noun
    Synonyms:
    roller breaker billow comber undertow tsunami
  1. verb
    Synonyms:
    wave flourish brandish gesticulate swell surge heave oscillate undulate

سوال‌های رایج wavy

صفت تفضیلی wavy چی میشه؟

صفت تفضیلی wavy در زبان انگلیسی wavier است.

صفت عالی wavy چی میشه؟

صفت عالی wavy در زبان انگلیسی waviest است.

ارجاع به لغت wavy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wavy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wavy

لغات نزدیک wavy

پیشنهاد بهبود معانی