با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Journal

ˈdʒɜrːnl ˈdʒɜːnl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    journaled
  • شکل سوم:

    journaled
  • سوم شخص مفرد:

    journals
  • وجه وصفی حال:

    journaling
  • شکل جمع:

    journals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C1
    روزنامه، دفتر روزنامه، دفتر وقایع روزانه
    • - I kept a journal during my visit to Japan.
    • - طی سفرم در ژاپن خاطرات خود را یادداشت می‌کردم.
    • - to keep a journal
    • - خاطرات خود را نوشتن، رویدادهای روزانه را نوشتن
    • - My sons read medical journals.
    • - پسران من مجلات پزشکی می‌خوانند.
    • - a technical journal
    • - نشریه‌ی فنی
    • - Tehran Journal
    • - تهران ژورنال
    • - the Journal of the American Medical Association
    • - نشریه‌ی انجمن پزشکی امریکا
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد journal

  1. noun chronicle
    Synonyms: account, almanac, annals, annual, calendar, chronology, comic book, daily, daybook, diary, gazette, ledger, log, magazine, memento, memoir, minutes, monthly, newspaper, note, observation, organ, paper, periodical, publication, rag, record, register, reminder, reminiscence, review, scandal sheet, statement, tabloid, weekly

لغات هم‌خانواده journal

ارجاع به لغت journal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «journal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/journal

لغات نزدیک journal

پیشنهاد بهبود معانی