شکل جمع:
landmarksنشان اختصاصی، نقطه تحول تاریخ، واقعه برجسته، راهنما
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Airplanes used the mountain as a landmark to find the airport.
هواپیماها برای یافتن فرودگاه از آن کوه بهعنوان نشانه استفاده میکردند.
There were landmarks and barbed wire all along the border.
در سرتاسر مرز نشانه و سیم خاردار وجود داشت.
Khajoo Bridge is one of the most historic landmarks of Esfahan.
یکی از تاریخیترین جاهای اصفهان پل خواجو است.
The discovery of penicillin was a landmark in the history of medicine.
کشف پنیسیلین نقطهی عطفی در تاریخ پزشکی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «landmark» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/landmark