با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Highball

ˈhaɪbɑːl ˈhaɪbɔːl ˈhaɪbɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط با نوشابه گازدار، قطار تندرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد highball

  1. verb To move swiftly
    Synonyms: bolt, bucket, bustle, dart, dash, festinate, flash, fleet, flit, fly, haste, hasten, hurry, hustle, pelt, race, rocket, run, rush, sail, scoot, scour, shoot, speed, sprint, tear, trot, whirl, whisk, whiz, wing, zip, zoom, hotfoot, rip, barrel, nip
  2. noun An alcoholic beverage
    Synonyms: cocktail, beverage, alcoholic drink, long-drink

ارجاع به لغت highball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «highball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/highball

لغات نزدیک highball

پیشنهاد بهبود معانی