امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Highball

ˈhaɪbɑːl ˈhaɪbɔːl ˈhaɪbɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط با نوشابه گازدار، قطار تندرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد highball

  1. verb to move swiftly
    Synonyms:
    run hurry rush dash speed race hasten fly sprint bolt tear shoot zip whiz rocket dart scoot hustle hurtle barrel pelt flash fleet scour whirl bustle sail wing flit hotfoot trot bucket nip whisk festinate
  1. noun an alcoholic beverage
    Synonyms:
    alcoholic drink beverage cocktail long-drink

ارجاع به لغت highball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «highball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/highball

لغات نزدیک highball

پیشنهاد بهبود معانی