آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Extension

    ɪkˈstenʃn ɪkˈstenʃn

    شکل جمع:

    extensions

    توضیحات:

    در معنای پنجم در انگلیسی آمریکایی به‌جای extension از addition استفاده می‌شود.

    در معنای هشتم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای extension از extramural استفاده می‌شود.

    معنی extension | جمله با extension

    noun countable uncountable B2

    توسعه، گسترش، بسط، امتداد، افزایش

    extension of the patient's life

    افزایش طول عمر بیمار

    The extension of the road will make travel easier for commuters.

    توسعه‌ی راه، سفر را برای مسافران آسان‌تر خواهد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We’re planning an extension of our business into international markets.

    درحال برنامه‌ریزی برای گسترش کسب‌وکارمان به بازارهای بین‌المللی هستیم.

    noun countable B2

    داخلی، شماره‌ی داخلی، خط داخلی، تلفن داخلی (شماره‌ای اختصاصی برای تماس درون‌‌مجموعه‌ای ازطریق خط تلفنی مشترک)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Please dial the extension.

    لطفاً با شماره‌ی داخلی تماس بگیرید.

    The extension in the bedroom was not working properly.

    تلفن داخلی اتاق‌خواب به‌درستی کار نمی‌کرد.

    noun countable

    کامپیوتر پسوند، پسوند فایل، پسوند نام فایل

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    The extension of the document is .docx.

    پسوند این فایل docx. است.

    The software could not open the video file because the extension was incorrect.

    نرم‌افزار نتوانست این فایل ویدئویی را باز کند؛ زیرا پسوند نادرست بود.

    noun plural countable

    آرایش و پیرایش اکستنشن (قطعاتی از مو یا مژه که به‌منظور بلندتر یا پُرپشت‌تر کردن موی سر یا مژه‌های طبیعی فرد، به آن‌ها اضافه می‌شوند)

    Some people choose to wear extensions.

    برخی از افراد تصمیم می‌گیرند که از اکستنشن استفاده کنند.

    The extension matched perfectly with her natural hair color.

    اکستنشن به‌طور کامل با رنگ موهای طبیعی او مطابقت داشت.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی معماری قسمت الحاقی، ضمیمه، الحاقیه، افزوده (بخش جدیدی که به خانه یا ساختمان اضافه می‌شود)

    The extension of the house provided additional living space.

    قسمت الحاقی خانه فضای بیشتری برای زندگی فراهم کرد.

    The house's extension included a guest bedroom and bathroom.

    ضمیمه‌ی خانه مشتمل‌بر یک اتاق‌خواب مهمان و حمام بود.

    noun countable uncountable

    ورزش کشش، تمرین کششی، حرکت کششی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The physical therapist suggested doing an extension.

    فیزیوتراپیست پیشنهاد کرد که کشش انجام شود.

    She felt a sharp pain in her hamstring while doing leg extensions at the gym.

    او حین انجام کشش پا در باشگاه، درد شدیدی را در همسترینگ خود احساس کرد.

    پزشکی کشش، کشش اندام، درمان ازطریق کشش (عمل بازگرداندن اندام شکسته یا دررفته به حالت طبیعی ازطریق کشیدن آن)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    Extension is a common method in orthopedic treatment.

    کشش روشی رایج در درمان‌های ارتوپدی است.

    Gentle extension was used to treat the fractured leg.

    برای درمان پای شکسته از کشش ملایم استفاده شد.

    noun

    پزشکی بازشدگی مفصل، صاف‌شدگی مفصل، اکستنشن (حرکتی که باعث افزایش زاویه‌ی بین دو استخوان در یک مفصل (مثل زانو یا آرنج) می‌شود)

    Knee extension strengthens the quadriceps muscles.

    بازشدگی مفصل زانو عضلات چهارسر ران را تقویت می‌کند.

    Spinal extension can help improve posture.

    بازشدگی ستون فقرات می‌تواند به بهبود وضعیت بدن کمک کند.

    adjective

    تکمیلی (چیزی که دانش‌آموزان را به انجام کارهای دشوارتر و فراتر از مواد درسی معمول تشویق می‌کند)

    The extension exercises are designed to enhance the students' problem-solving abilities.

    این تمرینات تکمیلی برای تقویت توانایی‌های حل مسئله‌ی دانش‌آموزان طراحی شده‌اند.

    Extension activities help students improve their critical thinking skills.

    فعالیت‌های تکمیلی به دانش‌آموزان کمک می‌کنند تا مهارت‌های تفکر انتقادی خود را بهبود بخشند.

    adjective

    انگلیسی آمریکایی تکمیلی، آزاد (برنامه‌های ارائه‌شده‌ی دانشگاه‌ها به افرادی که با هدفی غیر از دریافت مدرک دانشگاهی به تحصیل مشغول می‌شوند)

    She decided to enroll in the university's extension program to enhance her skills.

    تصمیم گرفت برای ارتقای مهارت‌های خود در برنامه‌ی تکمیلی دانشگاه ثبت‌نام کند.

    Students participating in extension classes benefit from the expertise of university faculty.

    دانشجویان شرکت‌کننده در کلاس‌های آزاد از تخصص استادان دانشگاه بهره‌مند می‌شوند.

    noun countable

    کامپیوتر افزونه، اکستنشن (نرم‌افزار کوچکی که به‌منظور افزایش قابلیت‌ها و ویژگی‌ها به برنامه‌ها یا مرورگرها اضافه می‌شود)

    This extension helps you save passwords securely.

    این افزونه به شما کمک می‌کند تا رمزهای عبور را به‌صورت امن ذخیره کنید.

    The Fast Dictionary's extension to translate texts is now available for download.

    افزونه‌ی فست‌دیکشنری برای ترجمه‌ی متون، اکنون برای دانلود در دسترس است.

    noun countable

    ریاضی بسط (مجموعه‌ای بزرگ‌تر که شامل مجموعه‌ای کوچک‌تر به‌صورت زیرمجموعه است)

    A field extension is a larger field containing a smaller one.

    بسط میدان، میدانی بزرگ‌تر است که میدانی کوچک‌تر را شامل می‌شود.

    We study extensions to understand how algebraic structures grow.

    ما بسط‌ها را مطالعه می‌کنیم تا بفهمیم ساختارهای جبری چگونه رشد می‌کنند.

    noun countable

    برق سیار (سیم و دوشاخه و غیره)

    The extension wire was tangled and difficult to unravel.

    سیم سیار گره خورده بود و به‌سختی باز می‌شد.

    We used an extension plug to connect the Christmas lights outside.

    از یک دوشاخه‌ی سیار برای اتصال چراغ‌های کریسمس بیرون استفاده کردیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد extension

    1. noun enlargement, continuation
      Synonyms:
      addition increase expansion development broadening lengthening widening augmentation prolongation continuation supplement annex adjunct appendage appendix arm branch scope reach extent stretch span compass radius orbit wing delay postponement spreading out spread sweep stretching drawing out protraction amplification distension dilatation addendum production purview
      Antonyms:
      reduction decrease shortening contraction compression curtailment abridgment abbreviation

    Collocations

    an extension ladder

    نردبان تاشو

    add an extension

    الحاقیه اضافه کردن، بخش اضافی ساختن

    ask for an extension

    درخواست تمدید مهلت کردن

    request an extension

    درخواست تمدید

    سوال‌های رایج extension

    شکل جمع extension چی میشه؟

    شکل جمع extension در زبان انگلیسی extensions است.

    ارجاع به لغت extension

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «extension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extension

    لغات نزدیک extension

    • - extensible language
    • - extensile
    • - extension
    • - extensity
    • - extensive
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.