امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Extension

ɪkˈstenʃn ɪkˈstenʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    extensions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2
توسعه، گسترش، بسط، افزایش، امتداد، ادامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The extension of the road will make travel easier for commuters.
- توسعه‌ی راه سفر را برای مسافران آسان‌تر می‌کند.
- extension of the patient's life
- افزایش طول عمر بیمار
noun countable B2
داخلی (خط تلفن)
- The extension in the bedroom was not working properly.
- تلفن داخلی اتاق‌خواب به‌درستی کار نمی‌کرد.
- Please dial the extension.
- لطفاً با تلفن داخلی تماس بگیرید.
noun countable
کامپیوتر پسوند (نام فایل) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده
- The extension of the document is .docx.
- پسوند این فایل docx. است.
- The software could not open the video file because the extension was incorrect.
- نرم‌افزار نتوانست این فایل ویدئویی را باز کند؛ زیرا پسوند نادرست بود.
noun countable
آرایش و پیرایش اکستنشن (یک تکه موی بلند که به موهای خود فرد اضافه می‌شود تا موها بلندتر شود)
- Some people choose to wear extensions.
- برخی افراد اکستنشن را انتخاب می‌کنند.
- The extension matched perfectly with her natural hair color.
- اکستنشن به‌طور کامل با رنگ موهای طبیعی او مطابقت داشت.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی معماری قسمت الحاقی، ضمیمه (بخش جدیدی که به خانه یا ساختمان دیگری اضافه شده است)
- The extension of the house provided additional living space.
- قسمت الحاقی خانه فضای بیشتری برای زندگی فراهم کرد.
- The house's extension included a guest bedroom and bathroom.
- ضمیمه‌ی خانه مشتمل‌بر یک اتاق‌خواب مهمان و حمام بود.
noun countable uncountable
ورزش کشش
- The physical therapist suggested doing an extension.
- فیزیوتراپیست پیشنهاد کرد که کشش انجام شود.
- She felt a sharp pain in her hamstring while doing leg extensions at the gym.
- او حین انجام کشش پا در باشگاه، درد شدیدی را در همسترینگ خود احساس کرد.
adjective
انگلیسی آمریکایی فرادانشگاهی، آزاد (مربوط به دوره و کلاس و غیره که دانشگاه برای افرادی برگزار می‌کند که به دانشگاه وابستگی ندارند)
- She decided to enroll in the university's extension program to enhance her skills.
- تصمیم گرفت برای ارتقای مهارت‌های خود در برنامه‌ی فرادانشگاهی دانشگاه ثبت‌نام کند.
- Students participating in extension classes benefit from the expertise of university faculty.
- دانشجویان شرکت‌کننده در کلاس‌های آزاد از تخصص استادان دانشگاه بهره‌مند می‌شوند.
noun countable
کامپیوتر افزونه (برنامه‌ای که برای افزایش قابلیت‌ها یا داده‌های موجود در یک برنامه‌ی پایه‌ای‌تر استفاده می‌شود)
- The Fast Dictionary's extension to translate texts is now available for download.
- افزونه‌ی فست‌دیکشنری برای ترجمه‌ی متون اکنون برای دانلود در دسترس است.
noun countable
برق سیار (سیم و دوشاخه و غیره)
- The extension wire was tangled and difficult to unravel.
- سیم سیار گره خورده بود و به‌سختی باز می‌شد.
- We used an extension plug to connect the Christmas lights outside.
- از یک دوشاخه‌ی سیار برای اتصال چراغ‌های کریسمس بیرون استفاده کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extension

  1. noun enlargement, continuation
    Synonyms:
    addendum addition adjunct amplification annex appendage appendix arm augmentation branch broadening compass continuing delay development dilatation distension drawing out elongation expansion extent increase lengthening orbit postponement production prolongation protraction purview radius reach scope span spread spreading out stretch stretching supplement sweep widening wing
    Antonyms:
    abbreviation abridgment compression contraction curtailment decrease reduction shortening

ارجاع به لغت extension

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extension

لغات نزدیک extension

پیشنهاد بهبود معانی